شرکت کوچک و متوسط

شرکت کوچک و متوسط (SME) به کسب‌وکاری گفته می‌شود که تعداد کارکنان آن از حد مشخصی کمتر باشد. این حد مشخص در کشورها و اقتصادهای مختلف باهم تفاوت دارد ولی در بسیاری جوامع از جمله اتحادیه اروپا ۲۵۰ نفر در نظر گرفته می‌شود.

واژه SME نیز سرآیند عبارت Small and medium-sized enterprises می‌باشد که در ادبیات سازمان و مدیریت جایگاه مهمی دارد. زمانیکه صحبت از چنین شرکت‌هایی می‌شود بیشتر اشاره به شرکت‌هایی می‌شود که براساس کارآفرینی شکل گرفته‌اند. انواع اسپین آف، استارتاپ، شرکت‌های پارک علم و فناوری، شرکت‌های دانش‌بنیان و شرکت‌های فعال در شهرک‌های صنعتی در این دسته قرار می‌گیرند. از این منظر نقش این شرکت‌ها در شکوفایی و پویایی اقتصادی کشور غیرقابل انکار است.

ادبیات مربوط به کسب‌وکار واحدهای کوچک، بسیار گسترده است و این گستردگی نیز باعث شده است که در کشورهای مختلف تعریفهای گوناگونی برای این واحد ارائه شود؛ این تعریف‌ها با توجه به ساختار سنی، جمعیتی، فرهنگی و درجه توسعه یافتگی متفاوت هستند.بنگاه‌های کوچک و متوسط در کشورهای مختلف جهان دارای شباهت‌های بسیاری هستند. به‌منظورشناخت بیشترکسب وکار‌های‌کوچک ومتوسط‌می‌توان گفت که‌این کسب‌وکارهادارای قوانین‌اجرایی وتجاری بوده،برای‌هرصنعت براساس درآمد و میزان ‌استخدام‌سالانه، اندازه‌استانداردخاصی برای‌آن تعریف می‌گردد. در بیشتر موارد این تعریف به‌واسطه‌نمایندگی‌های دولتی تعریف می‌شودتاتحت قوانین تغییرپذیر دولتی تحلیل ‌هایی‌راصورت دهند.به علاوه،این‌استانداردهابرای برنامه‌هایی‌که‌درخصوص کمک به بهبود امور مالی‌ است‌ کارا می‌باشد. در این مقاله مفاهیم و تعاریف شرکت‌های کوچک و متوسط ارائه شده است.

تعریف شرکت کوچک و متوسط

بنگاه‌های کوچک و متوسط، طیف وسیعی از فعالیت‌ها ـ خانگی تا امور تولیدی و خدماتی ـ را شامل می‌شوند. بنابراین، جای تعجب ندارد که هیچ تعریف واضح، واحد و در عین حال جامعی از فعالیت‌های کوچک و متوسط وجود ندارد. بیشتر تعریف‌های بنگاه‌های کوچک و متوسط بر اساس معیارهای کمّی مانند تعداد کارکنان، میزان گردش مالی، ارزش دارایی‌ها و میزان سرمایه می‌باشد. در زمینه ویژگی‌های کیفی می‌توان به حوزه و محدوده خدمات‌رسانی بنگاه‌های کوچک و متوسط اشاره کرد.

بنگاه‌های کوچک و متوسط (SMEs) واحدهای تولیدی–تجاری هستند که در طبقه‌بندی شرکت‌ها به لحاظ اندازه در مراتب پایین تری نسبت به شرکت‌های بزرگ قرار می‌گیرند.

وجود حداقل ۲ مورد از ویژگی‌های زیر در مؤسسات کوچک و متوسط ضروری است:

  • وحدت مالکیت و مدیریت
  • سرمایه و یا مالکیت توسط یک شخص یا یک گروه کوچک تهیه شده باشد.
  • محیط کاری عموماً محلی باشد و کارکنان و مالکان در یک منطقه جغرافیایی نزدیک به هم زندگی کنند.
  • اندازه نسبی فعالیت مورد نظر

اندازه نسبی در درون صنعت مربوطه‌ در مقایسه با بزرگترین واحد مشغول در صنعت کوچک باشد یا به عبارتی از متوسط اندازه نسبی آن صنعت کوچکتر باشد. بطور کلی تعریف صنایع کوچک و متوسط در میان کشورها و مناطق جهان بسیار متفاوت است. در حقیقت، شرایط اقتصادی و صنعتی حاکم بر هر کشور، معرف صنایع کوچک و متوسط آن است. برخی از معیارهایی که معمولاً در تعریف صنایع کوچک و متوسط به کار می‌روند عبارتند از: تعداد کارکنان، میزان سرمایه، حجم دارایی، کل حجم فروش و ظرفیت تولید. اما رایج‌ترین معیار برای تعریف صنایع کوچک و متوسط، معیار تعداد کارکنان است.

تعیین اندازه بنگاه‌های کوچک و متوسط

تعیین اندازه بنگاه بر اساس تعداد شاغلین به عنوان یکی از استانداردهای متداول جهت طبقه‌بندی مقیاس بزرگی بنگاه تولیدی مطرح بوده که البته، بسته به کشورهای مختلف سطوح اندازه‌گیری آن متفاوت می‌باشد. به عنوان مثال در کانادا بنگاه‌های با کمتر از ۵۰۰ نفر کارکن، در گروه بنگاه‌های کوچک و متوسط طبقه‌بندی می‌شوند در حالی که در اتحادیه اروپا بنگاه‌های با اشتغال کمتر از ۲۵۰ نفر “متوسط”، کمتر از ۵۰ نفر “کوچک” و کمتر از ۱۰ نفر “خرد” نامیده می‌شوند.

اتحادیه اروپا از سه معیار برای تعریف و شناسایی SMEها استفاده می‌کند که عبارتند از تعداد کارکنان، حجم گردش مالی سالانه بنگاه و میزان دارایی و بدهی‌های آن. می‌توان تعریف اتحادیه اروپا از مؤسسات کوچک و متوسط را نمایش داد. در ژاپن نیز بر اساس قانون حمایت از SME ها، این بنگاه‌ها در بخش‌های مختلف به شرح جدول شماره ۲ تعریف گردیده‌اند.

خلاصه و جمع‌بندی

تغییر فناوری تولید در دهه‌های اخیر و فاصله‌گرفتن از تولید انبوه در صنایع بزرگ موجب گرایش به سمت تولید انعطاف‌پذیر در صنایع کوچک و متوسط شده است. این امر توانایی رقابت فعالیت‌های صنعتی کوچک را افزایش داده و منجر به انتقال فعالیت‌های اقتصادی از صنایع بزرگ به سمت صنایع کوچک شده است. با این وجود این موضوع  به معنای حذف صنایع بزرگ و جایگزینی آن با صنایع کوچک نیست. بلکه روند حرکت، به سوی تعامل هر چه بیشتر این دو با یکدیگر بوده است. به گونه‌ای که تقسیم کار میان صنایع کوچک و بزرگ به شکلی صورت پذیرفته که آنها به جای رقابت با هم، یکدیگر را کامل می‌کنند. یک شرکت کوچک و متوسط از چابکی سازمانی و انعطاف‌پذیری بالایی برخوردار است که موجب کسب مزیت رقابتی می‌شود.

در اقتصاد ایران با انواع سازمان دولتی (بخش عمومی) بزرگ و عریض و طویل حمایت از شرکت‌های کوچک و متوسط الزامی است. با توجه به ویژگی‌های بنگاه‌های کوچک و متوسط اعم از چابکی و انعطاف‌پذیری بیشتر در مقابل نوسانات اقتصاد کلان در مقایسه با بنگاه‌های بزرگ و نیاز به نقدینگی کمتر در مقایسه با بنگاه‌های بزرگ،  بانک مرکزی  نسبت به اعطای اولویت تامین مالی به این بنگاه‌ها تاکید دارد. گسترش بنگاه‌های زود بازده و کارآفرین  و شرایط رکودی حاکم بر اقتصاد کلان و  اهداف کنترل تورم و خروج غیر تورمی از رکود توجه به این نوع شرکت‌ها باید در دستور کار قرار گیرد. تامین مالی، ملاحظات هدایت تسهیلات به سمت تامین سرمایه در گردش واحد‌های موجود، عدم دخالت و تعیین تکلیف توسط وزارتخانه‌های تخصصی جهت اعطای تسهیلات به شبکه بانکی و حفظ جایگاه ارشادی جهت هدایت تسهیلات به بخش‌های اولویت‌دار از اهمیت زیادی برخوردار است.