خلق مشترک دانش
خلق مشترک دانش (Knowledge co Creation) مفهومی در مدیریت دانش است که میتوان آن را تلفیقی از خلق دانش و تسهیم دانش دانست. در منابع مختلف مدیریت دانش تفاوت مخشصی بین خلق دانش و خلق مشترک دانش بیان نشده است اما به این نکته اشاره شده است که خلق مشترک متضمن فرایندهای همکارانه در ایجاد دانش است.
از این رو همآفرینی دانش وقتی رخ میدهد که افراد نتنها دانش خود را با هم تسهیم میکنند بلکه کوشش میکنند به صورت همکارانه دانش موجود را برای ایجاد دانشی نو بکار گیرند. به عبارت دیگر خلق مشترک دانش ماهیتی همکارانه دارد و شامل تسهیم و خلق دانش به صورت همزمان است.
هدف تسهیم دانش تبادل دانش از سوی منبع به سمت دریافتکننده است. یعنی فردی یا نهادی دانشی را که اندوخته است در اختیار دیگران قرار دهد. این تسهیم دانش میتواند به صورت رسمی یا غیررسمی صورت گیرد. از سوی دیگر در خلق دانش کوشش میشود تا دانش جدیدی ایجاد شود. اگر از منظر سازمانی به موضوع نگریسته شود، کوشش همکارانه در خلق و ایجاد دانش نو با عنوان خلق مشترک دانش نامیده میشود که یک ایدهآل سازمانی است.
منابع خلق مشترک دانش
آیا خلق مشترک دانش یک نوع بازی با کلمات و بازتعریف یک مفهوم سنتی مدیریت دانش یعنی خلق دانش است؟ کلید پاسخ به این پرسش در منابع خلق دانش است. این منابع میتوانند کارکنان یا مشتریان باشند. اگر منابع همآفرینی دانش را کارکنان در نظر بگیریم اهمیت این مفهوم برای سازمان روشن خواهد شد. در این رویکرد سازمان کارکنانی خواهد داشت که نتنها دانستههای خود را با همکاران به اشتراک میگذارند بلکه به صورتی داوطلبانه در بازتولید دانش نو برای سازمان باهم همکاری میکنند.
از سوی دیگر همآفرینی دانش میتواند از سوی مشتریان صورت گیرد. این مفهوم در واقع اقتباسی از مدیریت دانش مشتری است که با رویکردی نوین ارائه شده است. کلید تمایز بین مدیریت دانش مشتری و خلق مشترک دانش با مشتری در روابط دوسویه و همکارانه سازمان و مشتری است. در بحث مدیریت دانش مشتری سه عنصر «دانش برای مشتری، دانش از مشتری و دانش درباره مشتری» مطرح است که جهت آنها یک سویه است. اما در خلق مشترک دانش، جهت رابطه دوسویه و مبتنی بر تعامل میباشد.
مفهوم خلق مشترک دانش
امروزه سازمانها برای استمرار موفقیت خود مدل نوآوری باز را به کار گرفته اند. در این مدل، طیف وسیعی از بازیگران در فرایند نوآوری درگیر میشوند و دانش آنها استخراج میشود. براین اساس، شرکتها دانش تخصصی شده و پراکنده میان افراد و سازمانهای مختلف را انسجام میبخشند و از مزایای آن بهره میبرند. این نوآوری از طریق منابع خارجی دانش مانند توزیع کنندگان مشتریان، تأمین کنندگان، رقبا یا دانشگاهیان برانگیخته میشود. در این سیستم، انتخاب راهبرد تحقیق تأثیری پایدار بر عملکرد نوآوری دارد. امروزه سازمانها به جای نگاه منفی به احتمال خروج دانش از سازمان، به کسب درحال تبدیل شدن به «تحقیق و توسعه» دانش خارجی توجه کرده اند و است.
مفهوم مدل نوآوری باز دربرابر نوآوری بسته «ارتباط و توسعه» مطرح شده است که تأکید میکند شرکتها باید ورای مرزهای سازمان به بازیگرانی برای حداکثرسازی مزیتها از ابتکارها و ایدهها دسترسی داشته باشد. همچنین، چندین مطالعه آثار عملکرد مثبت استفاده از دانش خارجی بر سطوح متنوع را شناسایی کرده اند. این تأثیرها شامل موفقیت نوآوری و افزایش محصولات نوآور تا بازگشت بالای سرمایه گذاریها در فعالیتهای تحقیق و توسعه میشود؛ برای مثال، مدیریت موفق روابط با مشتری، منابعی را در اختیار سازمان قرار میدهد که شبیه سازی اثر سیاستهای خلق مشترک دانش در طول زنجیره…. نتایج مالی و بازاریابی ارزشمندی برای سازمان دارد.
جمع بندی بحث
فعالیتها و پروژههای نوآوری و توسعه محصول جدید سازمان درون یک شبکه دانش، ممکن است از دسترسی به دانش خلق شده از طریق اعضای مختلف سازمان بهره برد. یکی از جدیدترین مفاهیم مطرح شده برای استفاده از منابع دانش خارج از سازمان، مفهوم خلق مشترک دانش است. این مفهوم برای خلق دانش به همکاری سازمان با شرکا، رقبا، تأمین کنندگان و مشتریان اشاره میکند. سازمانی که قابلیت خلق دانش کلیدی را به صورت مشترک داشته باشد، میتواند از دانش کس بشده برای کسب مزیت رقابتی استفاده کند.
در این زمینه، مفهوم دیگری به نام ظرفیت جذب دانش سازمان مطرح میشود. ظرفیت جذب دانش، توانایی سازمان برای تشخیص ارزش اطلاعات و دانش جدید در محیط، جذب آن از منابع خارج ی و استفاده از آن به منظور نوآوری و یادگیری برای دستیابی به مقاصد تجاری است.
ظرفیت جذب دانش را محصول فرعی فعالیتهای تحقیق و توسعه سازمان میدانند که باید به عنوان گزینه سرمایه گذاری به آن توجه شود. در سازمانهای دارای مدل نوآوری باز، انتخاب راهبردها، سیاستهای تحقیق، نوآوری و نحوه سرمایه گذاری تأثیری پایدار بر عملکرد نوآوری دارد. راهبردهای تحقیقی و نوآوری سازمان را میتوان فعالیت حل مسئله تعریف کرد که شامل خلق و ترکیب مجدد منابع به منظور سرمایه گذاری در نوآوری میشود. ممکن است فعالیتهای حل مسئله، دربردارنده تصمیمهای مربوط به فعالیتهای بهره برداری تا فعالیتهای اکتشافی در داخل سازمان باشد. همچنین، تعریف راهبردها و سیاستهای تحقیق، توسعه و نوآوری مناسب، به صورت حیاتی به توانایی تشخیص ارزش بالقوه منابع دانش خارجی بستگی دارد. همان طورکه پ یش از این گفته شد، این توانایی به عنوان قابلیت جذب سازمانها تعریف میشود.
منبع: خلق مشترک دانش نوشته آرش حبیبی نشر الکترونیک پارس مدیر
تئوری سازمان و مدیریت | ۲۹ بهمن ۹۸