تصمیم‌گیری چندمعیاره (MCDM)

تصمیم‌گیری چندمعیاره (MCDM) زمینه‌ای گسترده از حوزه تحقیق در عملیات است که به مدیران برای اخذ تصمیم براساس معیارهای متعدد و متضاد کمک می‌کند. این زمینه شامل انواع روش‌های تصمیم‌گیری چندشاخصه و تصمیم‌گیری چندهدفه است. در این مقاله به تعاریف و مفاهیم مرتبط با تصمیم‌گیری چندمعیاره پرداخته شده است.

تعریف تصمیم‌گیری چندمعیاره (MCDM)

«تصمیم‌گیری چندمعیاره» برگردان فارسی Multiple Criteria Decision Making است که با فرم کوتاه MCDM نمایش داده می‌شود. در این گونه تصمیم‌گیری‌ها چندین شاخص یا هدف که گاه با هم متضاد هستند در نظر گرفته می‌شوند.

اگر در تصمیم‌گیری چندمعیاره MCDM منظور از معیار، شاخص Attribute باشد آنرا به نام تصمیم‌گیری چندشاخصه (MADM) می‌شناسند. اگر منظور از معیارهای چندگانه، هدف Objective باشد آن را به نام تصمیم‌گیری با اهداف چندگانه (MODM) گویند.

بکارگیری روش‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره در حل مسائل سازمانی، با ماهیت پیچیده سازمان‌ها سازگاری مناسبی دارد. تصمیم‌گیری سازمانی یکی از مهمترین و اساسی‌ترین وظایف مدیران است آنگونه که هربرت سایمون، تصمیم‌گیری را جوهر اصلی مدیریت قلمداد کرده‌است. یکی از تکنیک‌های تصمیم‌گیری با استفاده از داده‌های کمی تصمیم‌گیری چندمعیاره می‌باشد.

انواع تصمیم‌گیری چندمعیاره

تصمیم‌گیری چندمعیاره (MCDM) به دو دسته تصمیم‌گیری چندشاخصه (MADM) و تصمیم‌گیری چندهدفه (MODM) تقسیم می‌شود:

  • تصمیم‌گیری چندشاخصه (Multiple Attribute Decision Making, MADM)
  • تصمیم‌گیری چند هدفه (Multiple Objective Decision Making, MODM)
انواع تصمیم‌گیری چندمعیاره

انواع تصمیم‌گیری چندمعیاره

مدل‌های تصمیم‌گیری چند هدفه (Multiple Objective Decision Making)

در این مدل‌ها چندین هدف به طور همزمان جهت بهینه شدن، مورد توجه قرار می‌گیرند. مقیاس سنجش برای هر هدف ممکن است با مقیاس سنجش برای بقیه اهداف متفاوت باشد. مثلاً یک هدف حداکثر کردن سود است که بر حسب پول سنجش می‌شود و هدف دیگر حداقل استفاده از ساعات نیروی کار است که بر حسب ساعت سنجش می‌شود. گاهی این اهداف در یک جهت نیستند و به صورت متضاد عمل می‌کنند. مثلاً تصمیم گیرنده از یک طرف تمایل دارد رضایت کارکنان را افزایش دهد و از طرف دیگر می‌خواهد هزینه‌های حقوق و دستمزد را حداقل کند. بهترین تکنیک تصمیم‌گیری چند هدفه، برنامه‌ریزی آرمانی است.

مدل‌های تصمیم‌گیری چندشاخصه (Multiple Attribute Decision Making)

در این مدل‌ها، انتخاب یک گزینه از بین گزینه‌های موجود مد نظر است. مدل‌های تصمیم‌گیری چندشاخصه از نظر نوع شاخص‌های مورد نظر به مدل‌های جبرانی و غیرجبرانی تقسیم می‌شوند. روش‌های تصمیم‌گیری چندشاخصه معمولا با هدف تعیین وزن معیارها یا اولویت‌بندی گزینه‌ها استفاده می‌شوند. روش‌های فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی، فرایند تحلیل شبکه، بهترین-بدترین، سوارا و انتروپی با هدف تعیین وزن معیارها استفاده می‌شوند. روش‌هایی مانند روش ساو، تاپسیس، ویکور، الکتره، ارسته و پرومته نیز با هدف انتخاب بهترین گزینه براساس ماتریس تصمیم ارائه شده‌اند.

جامعه و نمونه در تصمیم‌گیری چندمعیاره

در مطالعات تصمیم‌گیری چندمعیاره نباید از اصطلاحات «جامعه و نمونه آماری» استفاده شود، زیرا این روش‌ها در حوزه آمار کلاسیک قرار نمی‌گیرند. آنچه اهمیت دارد حضور خبرگان است؛ افرادی که در حوزه مورد مطالعه دارای دانش و تجربه عمیق‌اند. برای تعریف خبره می‌توان دو شرط اصلی را در نظر گرفت:

  • تحصیلات: حداقل کارشناسی ارشد
  • پیشینه کاری: دست‌کم ۲۰ سال سابقه مرتبط

روش انتخاب خبرگان به گستره پژوهش بستگی دارد:

اگر مطالعه در یک سازمان یا نهاد مشخص انجام می‌شود، باید از نمونه‌گیری هدفمند استفاده کرد و افراد واجد شرایط همان سازمان را برگزید.
اگر پژوهش در سطح یک صنعت وسیع‌تر است، به دلیل پراکندگی افراد باید از نمونه‌گیری گلوله‌برفی بهره گرفت تا شبکه‌ای از خبرگان شناسایی شود.

در پایان، با گردآوری گروهی محدود اما خبره، امکان استفاده از رویکردهایی مانند فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی گروهی فراهم می‌شود که ماهیت جمعی تصمیم‌گیری را بازتاب می‌دهد.

ابزار گردآوری داده‌ها در تصمیم‌گیری چندمعیاره

در تصمیم‌گیری چندمعیاره، ابزار گردآوری داده‌ها ماتریس‌های ریاضی هستند که به شکل «پرسشنامه خبره» طراحی می‌شوند. این ابزار می‌تواند دو صورت داشته باشد:

  • ماتریس مقایسات زوجی: معیارها یا گزینه‌ها دو به دو مقایسه می‌شوند.
  • ماتریس تصمیم: امتیاز گزینه‌ها نسبت به معیارها مشخص می‌گردد.

نباید این ابزارها را با پرسشنامه طیف لیکرت اشتباه گرفت. در پرسشنامه‌های آماری متغیرهای مفهومی توسط سنجه‌ها اندازه‌گیری می‌شوند و بررسی روایی و پایایی ضرورت دارد. اما در تصمیم‌گیری چندمعیاره چنین چیزی معنا ندارد، زیرا داده‌ها یا مستقیماً از واقعیت‌های عددی گرفته می‌شوند یا توسط خبره تعیین می‌گردند.

در مقایسات زوجی تنها ملاک سنجش نرخ ناسازگاری است؛ اگر کمتر از ۰/۱ باشد، مقایسات معتبرند. در ماتریس تصمیم نیز صرفاً امتیازدهی گزینه‌ها بر اساس معیارها انجام می‌شود و هیچ نیازی به گزارش روایی یا پایایی وجود ندارد.

بنابراین، پرسشنامه خبره در تصمیم‌گیری چندمعیاره یک ماتریس ریاضی است، نه پرسشنامه آماری، و استفاده از مفاهیم آمار کلاسیک مانند روایی و پایایی در این زمینه نادرست است.

تصمیم‌گیری چندمعیاره فازی

برای انجام پروژه‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره می‌توان از الگوهای منطق فازی در مدیریت استفاده می‌شود. بویژه روش‌های مختلف MADM که آموزش آنها نیز در سایت موجود است برگرفته با رویکرد فازی نیز قابل تحلیل است.

منطق فازی یک تکنیک تصمیم‌گیری چندمعیاره نیست بلکه یک رویکرد معادل برای کمی کردن مقادیر است. منطق فازی در واقع راهی برای شکستن همین نظم علمی منطبق بر تفکر دو ارزشی است. به دیگر سخن منطق فازی راهی برای اندیشیدن علمی به شیوه انسان پیش از دوران منطق علمی است.

در تمامی رویکردهای تصمیم‌گیری چندمعیاره مبتنی بر دیدگاه خبرگان همیشه خبرگان برای پاسخ به سوالات تحقیق از عبارات کلامی استفاده می‌کنند. برای تحلیل دیدگاه خبرگان باید عبارات کلامی به صورت کمی تبدیل شوند. با روش‌های سنتی تحلیل چنمعیاره از طیف کمی با اعداد قطعی استفاده می‌شود. در رویکرد فازی برای کمی کردن عبارات کلامی از اعداد فازی استفاده می‌شود. سایر محاسبات نیز براساس اصول بنیادین آن تکنیک انجام می‌شود. با این تفاوت که عملیات جبری با رویکرد عملیات جبری اعداد فازی انجام می‌شود.

بنابراین روشن است که تکنیک‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره فازی چیز جدیدی نیستند بلکه همان روش‌های چندمعیاره هستند که با رویکرد فازی انجام می‌شوند. این تکنیک‌ها با منطق خاکستری نیز قابل انجام هستند.

سخن پایانی

تصمیم‌گیری چندمعیاره رویکردی در مدیریت و تحقیق در عملیات است که امکان انتخاب بهترین راهکار را بر اساس معیارهای متعدد و گاه متعارض فراهم می‌آورد و در مسائل سازمانی که مدیران با معیارهای متفاوت و ناسازگار روبه‌رو هستند بسیار کاربردی است. این روش‌ها معمولاً با دو هدف اصلی به‌کار می‌روند: تعیین وزن معیارها (مانند AHP، ANP، BWM، SWARA) و انتخاب گزینه بهینه (مانند تاپسیس، ویکور، پرومته، سیر، آراس، واسپاس، کوداس، ایداس، مورا و مولتی‌مورا)، و در صورت لزوم می‌توان از روش‌هایی چون دیمتل برای تحلیل روابط درونی معیارها استفاده کرد. یکی از جذابیت‌های این حوزه، امکان به‌کارگیری رویکردهای ترکیبی و نسخه‌های توسعه‌یافته مانند مدل‌های فازی و خاکستری است که کارایی و انعطاف تصمیم‌گیری را افزایش می‌دهند.

منبع: حبیبی، آرش؛ آفریدی، صنم. (۱۴۰۱). تصمیم‌گیری چندشاخصه. تهران: نارون‌دانش.