وفاداری نگرشی و رفتاری
وفاداری نگرشی و رفتاری برند نشان میدهد مشتریان چه میزان نگاه مثبتی به برند دارند و چقدر در عمل اقدام به تکرار خرید میکنند. یاکوبی و کینر با تعریف این مفهوم کوشش کردهاند تا به باز تعریف مفهوم وفاداری مشتریان در مدیریت بازاریابی بپردازند.
معمولا فرایند خرید به عنوان راهی برای اندازهگیری وفاداری به برند تلقی میشود ولی برخی از پژوهشگران اشاره میکنند که خرید مجدد لزوماً به معنای وفاداری واقعی نیست، چون ممکن است که مصرفکننده به صورت تکراری یک محصول یا خدمت را بخرد و رفتار وفادارانه نشان دهد، ولی دلیل آن چیزی غیر از تعهد نگرشی به برند یا شرکت باشد. از این رو برای افزایش شفافیت در مبحث وفاداری پژوهشگران آن را از دو جنبه رفتاری و نگرشی مورد بررسی قرار دادهاند.
آنچه بسیار مرتبط با رضایت مصرفکننده و رفتار اوست، حوزه وفاداری به برند است. وفاداری مشتریان به برند را میتوان به عنوان میزانی که مشتری نسبت به یک برند نگرش مثبت دارد، میزان پایبندی او به مارک مزبور و قصد ادامه خرید آن در آینده تعریف شود. وفاداری به برند مستقیما متأثر از رضایت یا نارضایتی از مارک که در طول زمان جمعآوری شده و نیز متأثر از کیفیت محصول است. از آنجا که نگه داشتن مشتریان قدیم چهار تا شش برابر کمهزینهتر از ایجاد مشتریان جدید است. مدیران بهتر است اولویت نخست را به ایجاد راهبردهایی که وفاداری به مارک را توسعه و حفظ میکند، بدهند.
مقیاس سنجش وفاداری نگرشی و رفتاری
یاکوبی و کینز وفاداری مشتریان را به دو سطح تقسیم کردهاند:
- وفاداری نگرشی
- وفاداری رفتاری
منظور از وفاداری نگرشی دیدگاه و ذهنیت فرد نسبت به محصول یا برند است. اما در سطحی بالاتر وابستگی رفتاری قرار دارد که این سطح برای شرکت سودآوری ایجاد میکند. تنها تعهد عاطفی و نگاه مثبت برای کسبوکارها کافی نیست بلکه باید قصد خرید نیز وجود داشته باشد. آنها برای سنجش هر سطح از وفاداری مشتریان، مقیاسی استاندارد را تهیه کردهاند.
مقیاسی با نام پرسشنامه وفاداری نگرشی و رفتاری دارای ۱۰ گویه با طیف لیکرت برای این منظور وجود دارد. با استفاده از مقیاسهای استاندارد میتوان میزان وفادار بودن مشتریان به یک کسبوکار را مورد سنجش قرار داد.
وفاداری رفتاری
رویکردهای رفتاری نسبت به وفاداری به مارک،رفتار واقعی خرید مصرفکننده راجع به محصول را اندازهگیری میکند.روش تناسب خریدها پرکاربردیترین سنجه وفاداری به مارک است.در این رویکرد تمامی مارکهای خریداری شده یک مقوله کالای خاص برای هر مصرفکننده تعیین شده و نسبت خریدهای مربوط به هر مارک شناسایی میگردد.آنگاه وفاداری به مارک بر حسب نوعی نسبت دلبخواه از خریدهای مربوط به یک مارک خاص اندازهگیری میشود.
برای مثال چنانچه بیش از ۵۰%خریدها در طی یک دوره زمانی صرف یک مارک خاص شود،آن مشتری را وفادار به آن مارک میخوانند.رویکرهای رفتاری روشن میکنند که وفاداری به مارک،پدیدهای به شکل همه یا هیچ نیست. در عوض،وفاداری باید پیوستاری در نظر گرفته شود که از وفاداری کامل تا بیتفاوتی کامل به مارک گسترده است.چندین نوع وفاداری به غیر از وفاداری تقسیم نشده وجود دارد.
در برخی موارد مصرفکننده دارای وفاداری تقسیم شده بین دو مارک است.در موارد دیگر مصرفکنندگان عمدتا به یک مارک وفادارند اما در عین حال که گاهی به مارکهای دیگر هم رجوع میکنند.شاید این کار را به خاطر تنوع و بالا بردن سطح انگیختگی خود انجام میدهند.با این وجود در سایر موارد،مشتریان نسبت به تمایز بین مارکها کاملا بیتفاوتند. از دیدگاه بازاریاب،مشکل سنجههای رفتاری وفاداری به مارک این است که سنجههای مزبور دلایل خرید یک مارک از سوی یک مصرفکننده را مشخص نمیکنند.مارک خاصی ممکن است به دلیل راحتی،در دسترس بودن یا قیمت خریداری شود مصرفکنندگان ممکن است به سرعت به مارکی دیگر رجوع کنند.
وفاداری نگرشی
مشکلات مواجه شده در رویکرهای رفتاری وفاداری به مارک نشان میدهند که چرا تمایز بین وفاداری به مارک و رفتار خرید تکراری اهمیت دارد.رفتار خرید تکراری بدین معناست که مصرفکننده صرفا پیاپی در حال خرید محصول،بدون احساسی خاص نسبت به آن است.
در مقابل، مفهوم وفاداری به مارک بر این تاکید دارد که مصرفکننده دارای رجحان واقعی نسبت به مارک میباشد. بر اساس این تمایز،رویکر دیگری برای تعیین وفاداری به مارک ایجاد شده است،رویکردی که مبتنی بر نگرش مصرفکننده نسبت به محصول و همچنین رفتار خرید در آنها میباشد.مطابق این رویکرد،مصرفکنندگان فقط وقتی که محصول را به طور فعال ترجیح میدهند،ابراز وفاداری به مارک میکنند.
جمعبندی بحث
وفاداری به مارک منتهی به پایبندی میشود.پایبندی به مارک به عنوان یک پیوند هیجانی یا روانی با مارک در محدوده یک طبقه محصول تعریف شده است.در حالی که وفاداری دارای دو مؤلفه دفتاری و نگرشی میباشد پایبندی به مارک معمولا بیشتر بر مؤلفه هیجانی یا احساسی متمرکز شده است.
در یک مطالعه که بر روی پایبندی مصرفکنندگان به مارک در مورد نوشیدنیهای غیر الکلی انجام گرفت، پژوهشگران دریافتند که پایبندی حاصل درگیری ذهنی خرید است که نیز به نوبه خود حاصل درگیزی خویشتن در مقوله مارک میباشد. طبق نظر بانیان بحث وفاداری نگرشی و رفتاری، این گونه درگیزی خویشتن زمانی اتفاق میافتد که یک محصول،ارتباط نزدیکی با ارزشها،نیازها و خودانگاره مصرفکننده داشته باشد.
در مجموع پایبندی به مارک غالبا در محصولات با درگیری ذهنی بالا که خود انگاره،ارزشها و نیازهای مصرفکننده را نمادپردازی میکنند رخ میدهد.این محصولات معمولا کالاهای مصرفی بادوامگرانقیمت هستند که مخاطره متصور بالاتری دارند. اگر چه ممکن است محصولات روزمره نشاط انگیز مانند نوشیدنیهای غیر الکلی نیز باشد.شواهد نشان میدهند که رجحان مارک در طول دوران بچگی و نوجوانی شکل میگیرد. مدیران باید مشتریان خود را در سالهای آغازین زندگی،هدف قرار دهند.
مدیریت بازاریابی | ۲۲ بهمن ۹۷