بازاریابی داستانی
بازاریابی داستانی (Story marketing) یک استراتژی بازاریابی است که تجربه برند را از طریق داستانگویی صوتی و تصویری را نزد مشتریان فراهم میکند. این داستان باعث افزایش درگیری مشتریان با برند سازمان شده و شنونده داستان را به یک مشتری سازمانی تبدیل میکند.
از زمانی که شهرزاد داستان هزار و یکشب را نقل میکرد سالها گذشته است اما مردم هنوز عاشق داستان هستند. بازاریابی داستانی شباهت زیادی به داستانسرایی برند دارد که داستانی پیرامون چگونگی پیدایش شرکت یا برند (نام و نشان تجاری) سازمان است. در بازاریابی داستانی، قهرمان داستان شنونده است و با استفاده از روشهای علمی و نظاممند باید داستانی را برای شنونده تعریف کرد که مجذوب سازمان شده و با آن همراه شود.
بازاریابی محتوایی کلید موفقیت در دنیای کسبوکار دیجیتال است و داستان سرایی یک استراتژی کاربردی در بازاریابی محتوایی میباشد. بازاریابی داستانی برای کسبوکارها است که میتواند به انگیزه بخشی، الهام دهی و به حرکت وا داشتن مشتریان منجر شود. همه برندها به داستان نیاز دارند و با خلق یک محتوای اثر گذار میتوانند در انبوه پیامهای تولید شده توسط کسبوکارهای مختلف دیده شوند و اثر گذاری بالایی داشته باشند. در بازاریابی محتوایی به داستان سرایی بازاریابی و داستان سرایی برند اهمیت بسیاری داده میشود. این استراتژی مناسب بازاریابی دیجیتال و کسبوکارهای الکترونیک است.
مفهومسازی بازاریابی داستانی
بازاریابی داستانی یکی از استراتژیهای بازاریابی دیجیتال است. این استراتژی با یک ایده بزرگ آغاز میشود که در خلال یک لحظه کوچک و ساده پیام را به مخاطب منتقل میکند و یک لحظه انسانی را که میتواند احساسات برانگیز باشد به اشتراک میگذارد. داستان سرایی معمولا با سبک هرم وارونه در روزنامهنگاری مشابهت زیادی دارد. شرکت مهمترین بخش کلام و لحظهای جادویی که اغلب تمام مشتریان با آن مواجه میشوند را به اشتراک میگذارد و سپس راهکار مناسب را به او ارائه کرده و به عمل وا میدارد. بازاریابی دیجیتال حوزه وسیعی از خدمات و فعالیتهای مختلف را شامل میشود. درست است که هدف نهایی در بازاریابی، به افزایش میزان فروش نهایی ختم میشود.
با این وجود بسیاری از کارهای بنیادین، مانند تولید محتوا برای سایت یا شبکههای اجتماعی، بر آن تاثیر غیرمستقیم دارند و بر روی تعامل با مشتری، تجربه مشتری و آگاهی از برند تمرکز دارند. در بازاریابی دیجیتال هم مانند بازاریابی سنتی، برای داستان سرایی برای مشتریان، به دنبال سناریوهای معنی دار، مهم، درگیرکننده و جذاب باشید. ما در این بخش قصد داریم تا تکنیک هایی را برای شما معرفی کنیم تا با استفاده از آنها داستانهای خوبی تعریف کنید و پیرو آن بتوانید مشتریان را جذب کنید. این امر بر افزایش میزان فروش شما تاثیر بالایی خواهد داشت.یکی از استراتژیهای این کار این است که یک مشکل واقعی یا نقطه تحریک پذیری کاربر را پیدا کنید و هدف بگیرید. مثلا میتوانید یک محتوای احساسی تولید کنید.
روشهای داستانسرایی در بازاریابی
در واقع چالش اول شما برای داستان سرایی پیدا کردن دغدغه، مشکل یا نقطه تحریک پذیری است. اگر نشان دهید که دغدغه و مسائل کاربران برای شما اهمیت دارد و از دغدغههای آنها و چگونه برطرف کردن آنها سخن بگویید، آنوقت کاربران نوشتهها و داستانهای شما را دوست خواهند داشت و آنها را با دوستان خود به اشتراک خواهند گذاشت. این فرمول کلی در هر نوع داستانسرایی جواب میدهد. اما ترفند رسانه دیجیتال این است که شما زمان کمتری برای بکارگرفتن آنها دارید. داستان سرایی در بازاریابی محتوا، موضوع تازهای نیست، بلکه این تکنیک از سالها قبل مورد استفاده قرار میگرفته. برندهای زیادی پیش از پیدایش اینترنت یا شبکههای اجتماعی از این تکنیک استفاده کردند.
در حال حاضر، هر کسبوکاری میتواند از تکنیک داستان سرایی بهعنوان یک راه خوب برای دسترسی به مخاطبان استفاده کند. شبکههای اجتماعی و پستهای بلاگ، انجام این کار را سادهتر از قبل کرده است. تصاویر در اینستاگرام، ویدئوها در یوتیوب یا آپارات، پستهای بلاگ در وردپرس، همگی بیانکننده داستان هستند. روایت خوب، یکی از عوامل موفقیت در بازاریابی محتوایی است. داستان سرایی میتواند در خلق و روایت داستان به کمپینهای بازاریابی محتوا کمک کند. بهمنظور ایجاد داستانهای فوقالعادهای که منجر به ایجاد اشتیاق مردم شود، باید بر آنچه مردم دوست دارند بشنوند و به اشتراک بگذارند، تمرکز کنید. درصورتیکه موفق شوید نظر مخاطبان خود را جلب کنید، داستانهای شما بهسرعت از طریق بازاریابی دهانبهدهان و اشتراکگذاری در شبکههای اجتماعی گسترش مییاید.
ویژگیهای بازاریابی داستانی
یک داستان قوی باید چشمانداز خوب داشته باشد و مسیری را انتخاب کند. هر کسبوکاری به دنبال سودآوری بیشتر است و قطعا در راهاندازی یک کمپین تبلیغاتی مهمترین هدف مادی همان جذب مشتری بیشتر و کسب سود بیشتر است اما برای داستانسرایی کمپین تبلیغاتی باید به مفهومی ورای سودآوری فکر کرد. اینکه کسبوکارتان واقعا چیست؟ چرا شرکت شما وجود خارجی دارد؟ و اینکه برند شما قرار است چه چیزی را نشان بدهد؟
اگر هدفی برای بودن داشته باشید هدفتان قطعا باید ورای مسائل مادی باشد. در داستان سرایی کمپین تبلیغاتی باید در نظر داشته باشید مخاطبان شما را میخوانند و باید بر ذهن آنها اثر بگذارید و برای درک و شعور آنها از مسائل احترام قائل شوید. یکی از نمونههای خوب داستان سرایی کمپینهای تبلیغاتی کاری است که برندهای مختلف انجام دادهاند. در بازاریابی داستانی باید به صورت کاملاَ شفاف چگونگی استفاده از منابع و محصولات با مشتریان مطرح شود و به آنها نشان داد که علاوه بر آنکه میخواهد محضول با کیفیتی به دستشان برساند بلکه به فکر سلامتی آنها نیز هست و به حیط زیست پیرامونشان هم اهمیت میدهد.
اهمیت بازاریابی داستانی
در رابطه با اهمیت بازاریابی داستانی در بازاریابی محتوایی دیجیتال و همچنین راجع به نقش درگیری مشتریان در کسبوکارهای الکترونیک مطالعات اندکی انجام شده است. بازاریابی داستانی در آمیخته بازاریابی ترفیع و تبلیغات تجاری اگر مناسب و حرفهای باشد همواره به موفقیت آن کمپین تبلیغاتی کمک میکند. بسیاری از از نظریه پردازان بازاریابی و تبلیغات اعتقاد دارند که حضور یک داستان قوی در پشت پرده فعالیتهای تبلیغاتی یک شرکت به غنی سازی محتوای تولید کمک بسیاری میکند و احساسات بیشتری را بر میانگیزد و ارتباطات موثرتری شکل میدهد. شرکتها میخواهند برند خود را در ذهن مخاطبان جا بیندازند و با تبلیغات این کار را انجام میدهند. در این صورت داستانسرایی برای مخاطب جایگاه و اهمیت بالایی دارد.
همان بخش از ذهن که یک داستان را تجزیه و تحلیل میکند و داستان را در خود بررسی میکند تا به یه درک بینجامد همان برای فعالیتهای اسنانی نیز استفاده میشود. این یعنی داستان سرایی به طور مستقیم روی درک مخاطب از برند کسبوکارها میتواند تاثیرگذار باشد. بازاریابی داستانی کمک میکند مخاطبان بازار هدف یک کسبوکار را بهتر بشناسند و بدین ترتیب راحت تر اعتماد کنند. با علم به تاثیر داستان سرایی کمپین تبلیغاتی، بازاریابان متخصص در شرکتهای خود دست به تولید محتوای موثر میزنند.
خلاصه و نتیجهگیری
بازاریابی داستانی یک ابزار خوب در استراتژی محتوا است که میتواند به تحقق اهداف بازاریابی کسبوکارهای مختلف و افزایش درگیری مشتریان با برند سازمان کمک کند. براساس نتایج این مطالعه پیشنهاد میشود برای اینکه یک داستان موفق داشته باشید باید یک قصه گوی خوب انتخاب کنید و اطلاعات کامل و جامعی در خصوص برند، خدمات و محصولات به او ارائه کنید. شناخت مخاطب هم از اهمیت ویژهای برخوردار است و باید روشن کنید برای چه گروهی از مخاطبان با چه ویژگی هایی قرار است داستان بگویید. یک داستان گوی خوب میتواند از خلال این اطلاعات یک لحظه جادویی که به نیازهای انسانی مشتری پاسخ میدهد بیابد و با خلق یک داستان عالی و با جزئیات مناسب مشتری را به سوی اهداف از پیش تعیین شده هدایت کند.
در جهانی که پر از محتواهای خبری، گزارشات و مقالههای تکراری است یک داستان جذاب و اثر گذار میتواند مخاطب خسته از بمب اطلاعات را جذب کرده و با شما در یک مسیر خوب و دوست داشتنی همراه کند. همه ما دوست دارند داستانی بخوانند که خودمان در آن قهرمان هستند و با غلبه بر مشکلات بتوان برای خود زندگی بهتری ساخت. پژوهش حاضر به روش پیمایشی و با هدف بررسی رابطه میان بازاریابی داستانی، درگیری مشتریان، درگیری مشتری و قصد خرید مجدد در فروشگاههای اینترنتی انجام گردیده است. درگیری مشتری بعنوان یکی از مهمترین عوامل موفقیت در سازمانهای امروزی قلمداد میشود؛ لذا شرکتها همواره به دنبال استراتژیهایی برای بهبود درگیری مشتری هستند تا به این ترتیب بتوانند در رقابت با سایر شرکتها موفق شوند.
منبع: بازاریابی داستانی نوشته فهامه محمدی و حسن اسماعیلپور فصلنامه بازاریابی پارسمدیر
مدیریت بازاریابی | ۱۲ فروردین ۹۹