حاکمیت شرکتی (راهبری شرکتی)

حاکمیت شرکتی (Corporate governance) سازوکارها، فرایندها و روابطی است که بوسیله آن شرکت‌ها کنترل شده و عملیات آنها اجرایی می‌شود. به دیگر سخن راهبری شرکتی ساختار قوانین، عملیات و فرایندهای مورد استفاده برای هدایت و مدیریت سازمان است. هیات مدیره سازمان اولین و اصلی‌ترین نیرویی است که راهبری شرکت را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

در بسیاری از شرکت‌ها، مدیریت شرکت را افرادی غیر از مالکان و سهامداران آن برعهده دارند. تفکیک مالکیت از مدیریت در بسیاری از شرکت‌ها سبب بروز مشکلاتی می‌شود. برای مثال، ممکن است مدیران مهارت کافی برای اداره‌ی حوزه اختیاری خود نداشته باشند یا برای خودشان امتیازها و پاداش‌های نامعقولی درنظر بگیرند که با عملکردشان همخوانی نداشته باشد. به‌همین‌دلیل، مفهوم حاکمیت شرکتـی به‌منظور رفع مشکلات ناشی از تفکیک مالکیت شرکت و مدیریت آن ابداع شد.

حاکمیت شرکتی در سطح ابتدایی با مسائلی مواجه است که از تفکیک مالکیت و اداره‌ی شرکت ناشی می‌شود، اما این مفهوم فراتر از آن است که فقط رابطه‌ای شفاف بین مدیران و سهامداران برقرار کند. حاکمیت شرکتی، شامل مجموعه‌ای از روابط بین مدیریت شرکت، هیئت مدیره، سهامداران و ذی‌نفعان دیگر است. علاوه‌برآن، ساختاری ارائه می‌کند که از طریق آن، اهداف شرکت، ابزار دستیابی به آن، اهداف و نظارت بر عملکرد شرکت تعیین می‌شود. دلیل اساسی استفاده از حاکمیت شرکتی، نظارت بر بخشی از شرکت است که کنترلِ دارایی سهامداران و سرمایه‌گذاران را برعهده دارد. در این مقاله مفاهیم، تعاریف و کلیات حاکمیت شرکتی بیان می‌شود.

حاکمیت شرکتی (راهبری شرکتی) چیست؟

طبق تعریف فدراسیون بین‌المللی حسابداران در سال ۲۰۰۴ حاکمیت شرکتی عبارت است از مسئولیت‌ها و شیوه‌های بکار برده شده هیات مدیره و مدیران موظف، با هدف مشخص کردن مسیر راهبردی که ضامن دستیابی به هدف‌ها، کنترل ریسک‌ها و مصرف منابع باشد. شفافیت، پاسخگویی و افشای کافی سه عنصر اصلی در این حوزه از مباحث تئوری‌های مدیریت هستند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت حاکمیت شرکتی مجموعه سازو‌کارهایی است که به تایید رفتار منصفانه و درست با همه ذی‌نفعان و به تقویت شفافیت و پاسخگویی کمک می‌کند.

حاکمیت شرکتی، مجموعه روابطی است بین سهامداران، مدیران و حسابرسان شرکت که متضمن برقراری نظام کنترلی بمنظور رعایت حقوق سهامداران جزء و اجرای درست مصوبات مجمع و جلوگیری از سوءاستفاده‌های احتمالی می‌باشد.

حاکمیت شرکتی، شامل مجموعه‌ای از روابط این بین مدیریت شرکت، هیأت مدیره، سهامداران و ذی نفعان دیگر است. علاوه بر آن، ساختاری ارائه می‌کند که از طریق آن، اهداف شرکت، ابزار دستیابی به آن، اهداف و نظارت بر عملکرد شرکت تعیین می‌شود. این مقوله در واقع نشان می‌دهد چگونه می‌توان یک سازمان را هدایت کرد بدون آنکه منافع ذی‌نفعان نادیده گرفته شود و از سوی دیگر اختیارات مدیران هم زیرپا گذاشته نشود.

تاریخچه حاکمیت شرکتی

سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) برای نخستین بار مجموعه‌ای از اصول حاکمیت شرکتی را منتشر کرد. طبق تعریف این سازمان حاکمیت شرکتی عبارت است از مجموعه‌ای از روشها که روابط بین سهامداران، اعضای هیأت مدیره و مدیریت شرکت را تعریف می‌کند و بر چگونگی عملکرد شرکت تاثیر می‌گذارد. حاکمیت شرکتی ساختاری را ارائه می‌کند که از آن طریق اهداف شرکت، ابزارهای دستیابی به آن اهداف و نحوه نظارت بر عملکرد شرکت تعیین می‌گردد.

با توجه به گستردگی و پیچیده تر شدن معاملات واحدهای کسب‌وکار و تخصصی شدن مدیریت در دنیای کنونی، از میران کنترل سهامداران به خصوص سهامداران جزء بر شرکت‌ها که از آن با عنوان حاکمیت شرکتی یاد می‌شود، کاسته شده است. این موضوع که به هدایت و کنترل صحیح شرکت‌ها منجر می‌شود، امروزه بسیار مورد تاکید قرار گرفته است. حاکمیت شرکتی فرایند سیستماتیک مستمر، تدریجی و عادی بهیود، هدایت و یادگیری شرکت است که به عملکرد پایدار شرکت و تعالی اخلاقی آن منجر می‌شود. دنیای سازمانی سال‌های اخیر شاهد تبار فزاینده به حاکمیت شرکتی بوده و مسئولیت پذیری برای کسب‌وکار‌های امروزی به روندی جهانی مبدل شده است. حاکمیت شرکتی از یک فرایند متعارف به عنوان یک ضرورت در مدیریت استراتژیک کسب‌وکار در قرن بیست و یکم تبدیل شده است.

مزایای راهبری شرکتی

موافقت با اصول حاکمیت شرکتی می‌تواند مزایایی هم برای صاحبان و هم برای مدیران شرکت‌ها داشته باشد و سطح شفافیت سازمانی را افزایش دهد. از مزایای دیگر آن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • بهبود دسترسی به بازارهای سرمایه و بازارهای مالی
  • کمک به باقی‌ماندن در محیط به‌شدت رقابتی از طریق ادغام، مالکیت، مشارکت و کاهش ریسک
  • فراهم‌کردن سیاست خروج (exit policy) و اطمینان‌یافتن از انتقال بی‌دردسر ثروت و دارایی‌های خانوادگی از یک نسل‌به‌نسل دیگر
  • بهبود کنترل داخلی و افزایش بهره‌وری شرکت‌ها
  • کمک به رشد و توسعه شرکت‌ها

مزایای راهبری شرکتی برای سهامداران عبارت است از:

  • فراهم‌کردن انگیزه‌های مناسب برای مدیریت و هیئت‌مدیره به‌منظور پیگیری اهدافی در راستای منافع شرکت
  • تسهیل فرایند نظارت مؤثر بر مدیران
  • تضمین امنیت بیشتر به سهامداران در مورد سرمایه‌شان
  • اطمینان‌دادن به سهامداران پیرامون آگاهی کافی از تصمیمات مربوط به مسائل اساسی شرکت

حاکمیت شرکتی پایدار

منظور از پایداری همان عملکرد سازمان در حوزه مسئولیت اجتماعی و فعالیت‌های سبزی است که با هدف حفط منابع برای نسل آینده انجام می‌شود. مدیران ممکن است به اندازه کافی و در حد توان خود کار نکنند، زیرا افزایش ارزش شرکت که حاصل کار سخت آنان است، با سهامداران (به نسبت سرمایه گذاری سهام سهامداران) تقسیم می‌شود. در حالی که مدیران هزینه کامل کوشش‌های بیشتر خود را متحمل می‌شوند، برخی از مفسران و بسیاری از سرمایه گذاران نهادی، مدیرانی را درنظر می‌گیرند که از کارکنان شرکت نیستند، مدیران مستقل با خارجی. تا ساز و کار حاکمیت شرکتی برای مدیران ناظر مهم باشد نقطه شروع دگرگونی حاکمیت شرکتی آگاهی نشست به دیدگاه جمعی از ماهیت حاکمیت شرکت‌ها است.

حاکمیت شرکتی نباید تنها بر اساس مقرارات رسمی، رویه‌ها و دستورالعمل‌های جامع باشد. یک شرکتک هویتی حقوقی است که به اقدامات افراد واقعی برای اداره شدن نیاز دارد تا به درستی در خدمت مدافع جامعه باشد. حاکمیت شرکتی پایدار، تنها در صورتی امکان پذیر است تبدیل شود در اینجا هدف که کارکنان از درون تغییر کند و کمال شخصی به یک شیوه زندگی تبدیل شود. در این رویکرد عمل به مسئولیت‌های اجتماعی و حفظ منابع و استفاده از منابع تجدیدپذیر باید در دستور کار سازمان قرار گیرد.

خلاصه و جمع‌بندی

همانگونه که یک دولت که باید پاسخگوی اعمال خود به شهروندان باشد یک شرکت هم پاسخگوی عملکرد خود به سهامداران، مشتریان، کارکنان و بطور کلی عموم مردم باشد. بر همین اساس چون مدیران شرکت‌ها مسئولیت مستقیم پاسخگوئی را عهده‌دار هستند باید اطلاعات خاصی را برای پاسخ خواه به موقع فراهم نمایند. هدف اصلی قانون حاکمیت شرکتی «شفاف سازی و پاسخگوئی» در بازار سرمایه می‌باشد.

چنانچه در کشوری به موضوع پاسخگوئی و شفافیت توجهی نشود و یا اساساً موضوع حکمرانی خوب مطرح نباشد آئین‌نامه حاکمیتی شرکت‌ها کارساز نخواهد بود. چون سازوکار حکمرانی برخورد جدی با تخلفات شرکت‌ها و مدیران آنها می‌باشد که در این مورد در ایران سابقه خاصی وجود ندارد. بنابراین چنانچه بخواهیم با این آئین‌نامه هم سیاسی برخورد کنیم راه به جائی نمی‌برد.

در ادبیات سازمانی دو مفهوم عمده، متفاوت و مکمل برای بقا و پیشرفت سازمان‌ها بررسی می‌شود. مفهوم اول مدیریت سازمان و دیگری حاکمیت است. حاکمیت سازمان یک مفهوم نظارتی است و توجه عمده به سازوکارها و دینامیک‌های تسهیل کننده‌ها و ممکن کننده‌های حیاتی سازمان‌ها را از طریق نظارت دارد. به طورکلی از عوامل اصلی بهبود کارآیی اقتصادی، نظام حکمرانی سازمان است که دربرگیرنده مجموعه‌ای از روابط بین مدیریت، هیات مدیره، سهامداران و سایر گروه‌های ذینفع است. این نظام، ساختاری را فراهم می‌کند که از طریق آن هدف‌های بنگاه تنظیم و وسایل دستیابی به هدفها و نظارت بر عملکرد تعیین می‌شود.