تئوریهای مدیریت
تئوریهای مدیریت (Management theories) رهیافتهایی سنتی به شیوه اداره و مدیریت منابع مادی و انسانی سازمانها میباشند. تحقیق درباره صدها سازمان موجب میشود تا به دانشی دست یافت که بتوان بدان وسیله بر میزان اثربخشی سازمان افزود. زمینه فعالیت سازمانها طی سالیان دستخوش تغییر میشود و سازمانها با انطباق با این تغییرات به حیات خود تداوم میبخشند. بنابراین باید گفت تئوری سازمان سیر تکاملی میپیماید.
اگرچه تئوریهای سازمان و مدیریت ریشه در تاریخ بشریت دارند اما با مطالعات مکتب کلاسیک مانند فایول، تیلور و وبر شکل گرفتهاند. بعد از آن به حدی تئوریهای متعددی مطرح گردید که هارولد کونتز از استعاره جنگل تئوریهای مدیریت برای توصیف آن استفاده کرده است.
تئوری بر مجموعهای از پیش فرضها استوار است که بنای تعدادی از ادعاهای مرتبط و منطقی را شکل میدهد. برخی تئوریها عینیگرا و برخی ذهنیگرا هستند. به علت تفاوت این دو نوع نگاه شناخت شناسانی، شناسایی پیش فرضهای یک تئوری بسیار حائز اهمیت است. در تئوری سازمان زمانی که مجموعهای از پیش فرضهای بنیادی شناسایی شوند تئوری به عنوان یک نگاه یا پارادایم بارز شناخته میشود. یک مدل مفهومی به طور روشن تئوریها را به عنوان مجموعهای از مفاهیم و روابط بین آنها نشان میدهد و همواره توسط نظریه پردازان سازمان جهت ملموستر کردن درک نظری استفاده میشود.
طبقهبندی تئوریهای مدیریت
در نگرش تاریخی به موضوع سازمان و مدیریت دستهبندیهای مختلفی پیرامون مکاتب مختلف و نظریههای هر مکتب ارائه شده است. برخی از این طبقهبندیهای انجم گرفته در زیر به صورت خلاصه ارائه شده است:
طبقهبندی هارولد کونتز
مکتب فرایندی (وظیفه ای)، مکتب تجربی، مکتب رفتار انسانی، مکتب نظام اجتماعی، نظریه تصمیم گیری، مکتب کمی و مقداری
کنتز بعدها این تقسیم بندی ۶ طبقهای را به ۱۱ طبقه تقسیم نمود که چندان مورد اقبال نگرفت.
طبقهبندی ویلیام اسکات
مکتب کلاسیک، مکتب نئوکلاسیک، مکتب سیستمی
طبقهبندی سهگانه ویلیام اسکات در بیشتر کتابهای مدیریت استفاده میشود. هرچند این طبقه بندی به نوعی ناتمام است.
طبقهبندی ریچارد اسکات
کتاب سازمانها و سازماندهی نوشته ریچارد سکات و گراد دیوید یکی از کتابهای ترجمه شده به زبان فارسی است. اسکات براساس دو دیدگاه سیستم باز و بسته و مدلهای منطقی و اجتماعی رفتار انسانها، چهار دسته از مکاتب مدیریت را معرفی کرد:
۱- نگرش سیستم بسته و رفتار منطقی انسان (۱۹۰۰-۱۹۳۰) : همان نظریههای کلاسیک مدیریت ویلیام اسکات
۲- نگرش سیستم بسته و رفتار اجتماعی انسان (۱۹۳۰-۱۹۶۰) : همان نظریههای نئوکلاسیک مدیریت ویلیام اسکات
۳- نگرش سیستم باز و رفتار منطقی انسان (۱۹۶۰-۱۹۷۰) : شکلگیری ساختار براساس محیط شامل نظریههای وودوارد، پرو و تامسون
۴- نگرش سیستم باز و رفتار اجتماعی انسان : اندشمندانی مانند میر و روان، مارچ و اولسون، ففر و سالانسیک
ریچارد اسکات بعدها همراه با گراد دیویس در کتاب سازمان و سازماندهی نگرش سیستمهای عقلائی، طبیعی و باز را مطرح کرد. خلاصه این کتاب توسط دکتر سید محمود حسینی امیری از اساتید دانشگاهی فعال سایت پارس مدیر ارائه شده است. مطالعه این کتاب برای جمع بندی تئوریهای سازمان و مدیریت مفید است.
طبقهبندی ماری جو هچ
کتاب تئوری سازمان ماری جو هچ یکی از کتابهای ترجمه شده به زبان فارسی است. ماری جو هچ در این کتاب سه دیدگاه مدرن، نمادین-تفسری و پست مدرن را معرفی کرده است. تفاوت اصلی دیدگاه هچ با سایرین در طبقه بندی تئورهای مدیریت نگاه متفاوت او به تئوریهای کلاسیک مدیریت است. براساس نگرش او دیدگاه کلاسیک و مکتب روابط انسانی هر دو به دوره پیش از تاریخ مدون مدیریت برمیگردند. براین اساس وی هر دو مکتب کلاسیک و نئوکلاسیک(روابط انسانی) را تحت عنوان مکتب کلاسیک معرفی کرده است. نگاه هیچ به تئوریهای مدیریت بسیار متفاوت است.
تمرکز اصلی هچ بر سه نوع نگاه مدرن، تفسیری-نمادین و پست مدرن به تئوریهای سازمان و مدیریت است. این طبقه بندی ریشه در مطالعات تام بارنز در کتاب جامعه شناسی و صنعت دارد که مراحل سه گانه صنعت گرائی را در آن تشریح کرده است.
تئوریهای مدیریت کلاسیک
مکتب کلاسیک یا همان سیستم عقلائی با سه تئوری اساسی شناخته میشود: مدیریت علمی تیلور، اصول گرائی فایول و بوروکراسی ماکس وبر
مدیریت علمی تیلور
در اواخر قرن بیستم، فردریک وینسلو تیلور، بکارگیری شیوههای علمی در مدیریت کارآمد فنون کارگری را پیشنهاد کرد. تیلور رویکرد خود را مدیریت علمی (Scientific Management) نامید. وی معتقد بود از طریق نظارت دقیق میتوان کارائی را افزایش داد.
تیلور چهار اصل ذیل را به عنوان “اصول مدیریت علمی” پیشنهاد کرد:
۱- مدیریت باید علمی باشد. روش علمی جانشین روش تجربه و خطا گردیده وباید با مطالعه علمی کار بهترین روش انجام کاررا پیدا و به صورت دستورالعمل به کارکنان ابلاغ کرد. مطالعه علمی کار، شامل حرکت سنجی و زمان سنجی وتعیین استانداردهای تولید و کارکرد بر اساس آن است.
۲- انتخاب کارکنان باید اساس علمی داشته باشد و بااستفاده از روشها و فنون علمی افرادی برای کارانتخاب شوند که مهارت و توانائیهای لازم برای انجام مؤثر و موفقیت آمیز آن را داشته باشند.
۳- آموزش و تربیت کارکنان باید جنبه علمی داشته باشد.
۴- روابط نزدیک و دوستانه و روحیه همکاری بین مدیریت و کارکنان و تقسیم کار و مسئولیت به طور مساوی میان مدیران وکارکنان به طوری که برنامهریزی و کارهای فکری را مدیران و کارهای جسمی را کارکنان انجام دهند.
اصول مدیریت هنری فایول
هنری فایول بنیانگذار مکتبی است که به اصول گرایان یا نظریه اداری مدیریت موسوم است. براساس اصول مدیریت فایول و رویکرد اصولگرایان بر غلبه نگاه مدیران ارشد در کل سازمان تاکید دارد و مدعی است مدیریت, یک حرفه است که قابل آموزش است. هنری فایول, یک مهندس معدن و مدیر اجرایی فرانسوی, کتابی را منتشر کرد که در آن به شرح تجربیات مدیریتی خود پرداخت. فایول ۵ کارکرد و ۱۴ اصل برای مدیریت برشمرد. این ۵ کارکرد عبارتند از: برنامهریزی, سازماندهی, فرماندهی, هماهنگسازی و کنترل. تئوریهای مدیریت به فایول مدیون است.
چهارده اصل مدیریتی فایول بدین شرحاند:
- تقسیم کار: کارها را به وظایف تخصصی تقسیم نموده و مسؤولیتها را به افراد مشخصی واگذار نمایید.
- تفویض اختیار: مسؤولیت و اختیار را با هم واگذار نمایید.
- انتظام: انتظارات را به طور شفاف مشخص نموده و متخلفان را مجازات نمایید.
- وحدت فرماندهی: باید هر کارگر یا کارمندی فقط و فقط به یک مدیر (ناظر) مرتبط گردد.
- وحدت سمتوسو: باید تمامی امور کارکنان بر کسب اهداف سازمانی متمرکز باشند.
- هضم نفع شخصی در نفع جمعی: باید منافع عمومی (جمعی) رجحان داشته باشند.
- پاداش: باید به صورت سیستماتیک از اقدامات و فعالیتهای همسو با جهت سازمان, تقدیر نمود.
- تمرکزگرایی: باید اهمیت نقشهای ارشدیت و زیردستی (فرمانبرداری) مشخص گردد.
- سلسلهمراتب: ارتباطات را از طریق زنجیره (نردبان) فرماندهی دنبال نمایید.
- نظم: مشاغل و اصول کاری را بهگونهای مناسب سروسامان دهید, چون پشتیبان حرکت و سمتوسوی سازمان هستند.
- برابری: وجود اصول و نظم عادلانه و منصفانه باعث افزایش مشارکت کارکنان میشود.
- امنیت شغلی: وفاداری و عمر خدمت کارکنان را افزایش دهید.
- ابتکار عمل: کارکنان را بهگونهای تشویق کنید که خودشان در راستای مقاصد سازمان عمل نمایند.
- روح کار گروهی: یکپارچگی بین منافع و علایق کارکنان و مدیران را ارتقا دهید.
بوروکراسی ماکس وبر
نظریه کلاسیک در مورد بوروکراسی به وسیله جامعهشناس آلمانی، ماکس وبر در آغاز این قرن مطرح گردید. ماکس وبر متولد (۱۹۲۰ ـ ۱۸۶۴م) در آلمان زاده شد، در رشته حقوق تحصیل کرد و استاد دانشگاه برلین شد و تا پایان عمر یک فرد دانشگاهی باقی ماند. اهمیت نظریه وبر در مورد بوروکراسی به حدّی است که معمولاً وقتی از بوروکراسی سخن به میان میآید، نام وبر با آن نیز همراه است. تئوری بوروکراسی ماکس وبر یک شکل سازمانی جدید را شرح میدهد که آن را در نیمه دوم قرن نوزدهم بیان کرد که بر پایههای اندیشههای او درباره قدرت و اقتدار استوار است.
وی درصدد توصیف یک سازمان آرمانی برآمد. سازمانی که کاملاً عقلایی بوده و بتواند به حداکثر کارآیی را از عملیاتش حاصل نماید. و تئوری وبر به شدّت تحت تأثیر اخلاق پروتستان قرار گرفت. طبق نظر وبر این نوع شکل سازمانی از یک چارچوب عقلایی مشتق میشود. موضوع اصلی مدل بوروکراسی وبر استانداردسازی است. در بوروکراسی، ما رفتار افراد بوسیله ساختار فرآیندهای استاندارد شده از قبل تعیین میشود.
نمونهآرمانیمستلزمتشدید روشهای نوعی رفتار است و با واقعیت هرگز مطابقت ندارد. به عنوان مثال، نمونههایی که مولیر در نمایشنامه معروف خود از یک خسیس ساخته است. این یک نمونه آرمانی است. نمونه آرمانی را جامعهشناسان تنها به منظور استفاده در تحقیق میسازند با ساختن آن میتوانیم به گونهای تجربی تعیین کنیم که رفتار عینی تا چه اندازهای به آن نمونه نزدیک بوده و یا از چه جنبههایی از آن دور افتاده است.
تئوریهای مدیریت نئوکلاسیک (جنبش روابط انسانی)
مکتب نئوکلاسیک که به جنبش روابط انسانی موسوم است با مطالعات هاثورن توسط التون مایو آغاز شد. بعد از این مطالعه که نقش نیروی انسانی در بهرهوری سازمانی را آشکار کرد مطالعات گسترده دیگری آغاز شد که در نهایت شاخه رفتار سازمانی را تشکیل داد. تفاوت اصلی دیدگاه نئوکلاسیک با دیدگاه کلاسیک توجه و تاکید این دیدگاه بر عامل انسانی (Human Element) است. اما این دیدگاه نیز از نظر تئوریهای جدید مدیریت یک دیدگاه بسته است. در مکتب روابط انسانی نیز سازمان به مانند یک سیستم بسته مشاهده میشود که نقش محیط را نادیده میانگارد. در دیدگاه نئوکلاسیک تمرکز بر حداکثر بهرهوری درونی با تاکید بر منابع انسانی است. از این لحاظ نئوکلاسیکها نیز در دسته سیستمهای بسته طبقه بندی میشوند. تئوریهای مدیریت نئوکلاسیک مهم است.
مطالعات هاثورن
مکتب نئوکلاسیک مدیریت که با نام جنبش روابط انسانی نیز موسوم است ریشه در مطالعات التون مایو و روتلیسبرگر در کارخانه وسترن الکترونیک شهر هاثورن دارد. نظریه روابط انسانی از جمله رهیافتهای منابع انسانی به مدیریت است. در طول سالهای اواخر دهه ۱۹۲۰ تا آغاز دهه ۱۹۳۰ میلادی مجموعه مطالعاتی در کارخانه شرکت وسترن الکتریک در شهر هاثورن صورت پذیرفت، این بررسیها که به مطالعات هاتورن مشهور شد، سرانجام به جنبش روابط انسانی در مدیریت منجر گردید.این تحقیقات تحت تاثیر عقاید و تجربیات علمی دانشمندی به نام التون مایو قرار داشت که با پیوستن به گروه در سال ۱۹۲۸ رهبری ان را نیز بر عهده گرفت. این رویکرد کوشیده است تا چگونگی تعامل فرآیندهای روانشناسانه و اجتماعی افراد با شرایط کاریشان را (در راستای ارتقای عملکرد) درک نماید. رویکرد روابط انسانی، اولین رویکرد عمدهای است که بر روابط کاری غیررسمی و ارضای کارکنان متمرکز شد.
مطالعات هاثورن، سری آزمایشاتی است که از سال ۱۹۲۴ تا ۱۹۳۲ انجام شدند. در اولین مرحله از این آزمایشات (آزمایش روشنایی), شرایط کاری مختلف, بویژه روشنایی کارخانه, تغییر داده میشدند تا تاثیرات آنها بر بهرهوری مشخص گردد. پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که کارگران در برابر پژوهشگرانی که ناظر آنان بودهاند واکنش نشان داده و متفاوت عمل کردهاند. این واکنش به اثر هاثورن معروف شد. تئوریهای مدیریت هاثورن را جدی بگیرید.
رفتار سازمانی
مطالعات هاثورن پژوهشگران را به این باور رسانید که بهرهوری بیش از آنکه متاثر از عوامل فیزیکی یا ملموس باشد متاثر از عوامل روانشناسانه و اجتماعی است. طرفداران نظریه روابط انسانی معتقدند مدیران باید بیش از گذشته به رفاه, انگیزش و ارتباطات کارکنان بپردازند. این رویکرد بر مطالعه و تعیین فعالیتهای مدیریتی که باعث ارتقای اثربخشی کارکنان, از طریق درک طبیعت پیچیده فرآیندهای فردی, گروهی و سازمانی میشوند, متمرکز است. رفتار سازمانی به کمک رشتههای مختلف (همچون روانشناسی و جامعهشناسی) به توضیح رفتار افراد در شغل خود میپردازد. نظریه X و Y داگلاس مکگروگر بیانگر گذار به سمت روابط انسانی است.
بر طبق ایده مکگروگر, مدیران نظریه X فرض میکنند کارکنان افرادی تنبل و غیرمسؤول هستند که نیازمند نظارت دائمی و انگیزش بیرونی (در جهت حصول اهداف سازمانی) هستند. در مقابل مدیران نظریه Y معتقدند کارکنان (ذاتاَ) قصد کارکردن دارند و خودشان قادر به هدایت و کنترل خویش هستند. از جمله دیگر صاحبنظران در زمینه رفتار سازمانی میتوان به کریس آرگریس (که استقلالعمل و مشاغل بهتر برای کارکنان را پیشنهاد میدهد) و رنسیس لیکرت (که بر ارزش مدیریت مشارکتی تاکید داشت) اشاره کرد.
پژوهشگر دیگر حوزه روابط انسانی آبراهام مازلو است. مازلو در سال ۱۹۴۳ مدعی شد که انسانها دارای ۵ سطح از نیاز هستند. پایهایترین نیازها، نیازهای فیزیکی افراد همچون غذا، آب و سرپناه است و بالاترین سطح نیازهای او، خودیابی یا ارضای شخصی است. مازلو بیان داشت که مردم از ارضای نیازهای سطح پایین خود شروع کرده و به مرور به سطوح نیاز بالاتر دست مییابند.
رویکردهای تئوریهای مدیریت
از جمله رویکردهای نوین در تئوریهای مدیریت میتوان به مدیریت کمی، نظریه سیستمها و نگرش احتمالی اشاره کرد.
مدیریت کمـّی: این رویکرد بر کاربرد تحلیلهای کمـّی بر تصمیمات و مسایل مدیریتی تاکید دارد. مدیریت کمـّی مدیران را قادر میسازد تا برپایه مدلهای رسمی ریاضی یک مساله, تصمیمگیری نمایند. کامپیوترها توسعه اینگونه روشهای کمـّی خاص را تسهیل نمودهاند. از جمله آنها میتوان به فنونی همچون نظریه تصمیم آماری, برنامهریزی خطی, نظریه صف, شبیهسازی, پیشبینی, مدلسازی داراییها, مدلسازی شبکهای و تحلیل سربهسری اشاره کرد.
نظریه سیستمها: به طور کلی رویکردهای کلاسیک موردانتقاد واقعند. چون اولاَ روابط مابین سازمان و محیط خارجی آن را در نظر نمیگرفتند. ثانیاَ اینکه معمولاَ بر بعد خاصی از سازمان متمرکز شده یا کارکنان آن را همچون هزینه دیگر ملاحظات میانگارند.
نگرش احتمالی: این نگرش برمبنای ایدههای نظریه سیستمها, اصول جهانی مدیریت را رد کرده و بیان میدارد که عوامل متنوعی (هم داخل و هم خارج سازمان) ممکن است بر عملکرد سازمان تاثیر گذارند. بنابراین یک روش بهینه برای مدیریت و سازماندهی وجود ندارد, چون شرایط تغییر کرده و پیشامدهایی رخ میدهند.
منبع: تئوریهای مدیریت کتاب تئوری سازمان دکتری مدیریت
تئوری سازمان و مدیریت | ۰۴ بهمن ۹۱