شادمانی در محیط کار
شادمانی در محیط کار (HAW) به عنوان احساس خشنودی و رضایت درونی نیروی انسانی سازمان در زمان فعالیتهای کاری تعریف میشود. شادمانی و شغل به یکدیگر مرتبط هستند. شغل قادر است فرصت هایی برای افزایش شادمانی فراهم کند. به نظر میرسد کارکنان شاد در موفقیت بیشتر سازمان نقش موثری دارند.
محیط کار را میتوان به عنوان محیط زندگی دوم افراد نامگذاری کرد که باید از نظر امنیت روانی، جسمانی و حفظ آرامش تأمین باشد. شغل فرصتهایی مانند ارتباطات با دیگران؛ یادگیری و رشد مهارتهای فردی؛ استفاده از نقاط قوت و توانایی ها؛ دستیابی به اهداف و معنابخشی به زندگی بوجود میآورد. بعنوان یک کارمند، مدیر، سرپرست و یا رهبر موضوعاتی وجود دارد که میتواند موجب شادمانی بیشتر در محیط کار شود.
حضور کارمندان شاد و دارای روحیه مثبت در یک سازمان، شرکت یا کار تیمی نقش مهمی در رشد و موفقیت بیشتر فرد و سازمان ایفا میکند. شادابی و نشاط کارمندان و کارکنان تأثیر بسزایی در کارایی، خلاقیت و نوآوری و رضایت شغلی آنها داشته و ثبات شغلی و تعهد کارکنان را افزایش خواهد داد. نظر به اهمیت موضوع در این مقاله به تشریح شادمانی در محیط کار پرداخته شده است.
اهمیت شادمانی در محیط کار
اخیراً پژوهشهای زیادی با موضوع شادمانی در محیط کار (Happiness at work) انجام شده است. نتایج پژوهشها نشان میدهد کارکنان شادتر از محبوبیت بیشتری بین همکاران و دوستان خود برخوردارند. کارکنان شادتر درآمد بیشتری بدست میآورند. کارکنان شادتر به نظر میرسد عملکرد بهتری دارند. کارکنان شادتر ایدههای بیشتری نسبت به همکاران کمتر شاد خود دارند.
کارکنان شاد مدت بیشتری در یک کار باقی مانده و با کارفرمایان خود کار میکنند.کارکنان شاد علاقمندی بیشتری دارند تا مسئولیتهایی فراتر از الزامات شغلی خود انجام دهند. کارکنان شاد بیشتر به همکاران خود کمک کنند. کارکنان شاد مرخصی استعلاجی کمتری دارند و رفتار منظم تری دارند. از منظر حرفهای، افراد شاد دارای این خصایص هستند:
- خلاقتر و سازندهتر هستند.
- به جای تمرکز بر روی مشکلات، بر راهحلها متمرکز میشوند.
- رفتار مشارکتی بیشتری داشته و سطوح کمتری از عدم مشارکت را نشان میدهند.
- اجتماعیتر هستند و این امر آنها را به رهبرانی خوب مبدل میسازد.
این مساله همینجا خاتمه نمی یابد. سلامت روانی میتواند بر سلامت جسمی تاثیر گذار باشد. بنا براین از این دیدگاه، مجددا بر توانایی کارمند در انجام کارها تاثیرگذار است. ضمن اینکه شادمانی مسری است و میتواند به دیگران در محل کار، خانه و جامعه منتقل شود.
عوامل زیربنایی شادمانی در محیط کار
یک محیط سازمانی سالم، به همان اندازه که به کار و بهرهوری اهمیت میدهد، به سلامت روانی و جسمی کارکنان توجه دارد. با سلامت افراد، سلامت سازمانی تضمین خواهد شد. سازمان سالم میتواند از بهرهوری، توانمندی و کارایی لازم برای مواجهه با دنیای توأم با رقابت برخوردار شود.
تحقیقات به ۳ نیاز پایه انسان اشاره کرده اند که ارضای آنها موجب سلامت روانی و کارکرد بهتر وی میشوند. این سه نیاز پایه عبارتند از:
- اختیار : نیاز انسان به اینکه در قبال رفتارها و اقدامات خود قدرت انتخاب داشته باشد.
- تخصص : نیاز انسان به اینکه تواناییها و شایستگیها خود را لمس کند.
- روابط : نیاز انسان به اینکه با دیگران ارتباط برقرار کند و مورد توجه دیگران باشد.
تحقیقات نشان میدهد ارضای این سه نیاز پایه تعیین کننده رضایت و سلامت روانی انسانها در کشورها و فرهنگهای مختلف است. به عنوان نوع بشر به طور ذاتی درون ما انگیزه و سائقه به سمت برآوردن نمودن این نیازها وجود دارد. دو روانشناس به نامهای دسی و رایان که تحقیقات متعددی در این حوزه داشته اند، این نیازها را “انرژیهای روانیِ فطری” نامیده اند. این انرژیها باعث بقا و تلاش بیشتر ما میشوند.
کار به عنوان منبع شادمانی
هر چقدر شغل بتواند در تامین این نیازهای پایه کمک کند، تاثیر بیشتری بر میزان رضایت و لذت کارمند از شغل دارد. شغل بخش بزرگی از زندگی اکثر افراد است، بنابراین میزانِ ارضای این سه نیاز توسط شغل، تاثیر بسزایی بر شادمانی ما در کل زندگی خواهد داشت. به عنوان نمونه، ممکن است در محل کار نیاز تخصص از طریق استفاده و توسعه مهارتها و نیاز روابط را از طریق ارتباطات با همکاران تامین شود.
این نیازها علاوه بر شادمانی افراد، تاثیر قابل توجهی بر میزان بهرهوری، نحوه ی رفتار با سایرین و کمک به همکاران، و پیشبرد کارها فراتر از وظایف مان دارد. لذا؛ این نیازها برای مدیران، سرپرستان و رهبران در واقع راهنمای نحوه انگیزش و تشویق کارکنان و همچنین نحوه ی طراحی شغل در سازمان است. شغل علاوه بر ارضای نیازهای روانی پایه، منشا عناصر دیگری است که بر میزان شادمانی موثر است. عناصری از قبیل احساسات مثبت، مشغولیت، معناداری، هدفمندی و موفقیت از جمله این موارد است.
احساسات بخشی جدایی ناپذیر از وجود انسان هستند. کارکنان در هنگام رفتن به محل کار، آنها را در منزل رها نمی کنند!. هرکدام از ما طیف وسیعی از احساسات مختلف مثبت و منفی را در یک روز کاری تجربه میکنیم. یافتههای علمی نشان میدهد که احساسات مثبت تاثیرات بسیار مهم و چشمگیری فراتر از صرفا شادمانی در محل کار دارد. احساسات مثبت به طور بالقوه ظرفیت در ایده پردازی کارمند را افزایش دهد.
خلاصه و جمعبندی
شادمانی در محیط کار تنها یک وضعیت ذهنی رویایی نیست. براساس مطالعات گوناگون انجام شده، شادی در محیط کار باعث ایجاد نتایج قابل توجهی میشود. افراد شاد تمایل به زندگی طولانیتری داشته، افرادی نوعدوستتر و حمایتکنندهتری هستند. همانطور که شغل نقش کلیدی در زندگی بزرگسالان ایفا میکند، نداشتن شغل نیز میتواند شدیدا بر شادمانی فردی اثر مخرب داشته باشد.
اما یک نکته منفی هم وجود دارد: شادی در محیط کار میتواند چشم افراد را کور کند. مانند خودداری از کشمکش یا اینکه تنها جنبههای مثبت را دیدن. همچنین، انسانها همیشه شاد یا نگران نیستند. شادمانی ناپایدار است. اشتباهی که بیشتر شرکتها انجام میدهند این است که بر یک روی سکه تمرکز میکنند.
بهنظر میرسد که سازمانها، حالت ایدهآلِ شادمانی (آنچه معمولا انسانها فکر میکنند باعث شادی است) را ترویج میکنند. بدون اینکه درک کنند از نظر کارمندان آنها شادی حقیقتاً چه معنایی دارد. سازمانها باید به این موضوع بیاندیشند که شادی در محیط کار برای کارمندان چگونه حاصل میشود. نه آنکه مروج صرف شادی در محیط کار باشند.
تئوری سازمان و مدیریت | ۰۸ تیر ۰۰