اندازه سازمان

اندازه سازمان (Organizational size) براساس تعداد کارکنان سازمان در یک موقعیت جغرافیایی مشخص تعریف می‌شود. این تعریف شامل همه سازمان‌های دولتی بزرگ یا شرکت‌های کوچک و متوسط می‌باشد. در بیشتر تحقیقات انجام شده درباره سازمان‌ها منظور از اندازه، تعداد کل کارکنان سازمان است.

سازمان‌هایی که کمتر از ۵۰۰ کارمند داشته باشند، کوچک محسوب می‌شوند و سازمانی که بیش از ۲۰۰۰ کار‌مند دارد بزرگ معرفی می‌شود. در زمینه تأثیر اندازه، پیتر بلا در تحقیقاتی گسترده نشان داد، اندازه سازمان مهم‌ترین عامل موثر بر ساختار سازمان و سازماندهی است.

مهمترین نکته تحقیق وی این بود که اندازه سازمان تفکیک ساختاری را افزایش می‌دهد. اما این روند نرخی کاهنده دارد. تحقیقات دانشگاه استون نیز این یافته‌ها را تایید کرد. اندازه با نرخی کاهنده تخصص گرایی، رسمیت و پیچیدگی را افزایش و تمرکز را کاهش می‌دهد. تحقیقات دانشگاه استون همچون نشان داد فناوری رابطه ساختار-عملکرد را زمانی که شرکت کوچک باشد تحت تاثیر قرار می‌دهد. در انتقادات وارده به بلاو گروه استون، برخی تحقیقات این یافته‌ها را تایید نکرد و به زعم برخی صاحبنظران اندازه فقط در سازمان‌هایی که مدیران حرفه‌ای دارند، تعیین کننده است.

تعریف اندازه سازمان

بزرگی یا اندازه سازمان نیز مانند اهداف، محیط و تکنولوژی یکی دیگر از متغیرهای ساختار محتوایی است که بر طرح سازمان تاثیری می‌گذارد. بیشتر سازمان‌های بزرگ به صورت بوروکراتیک اداره می‌شوند اما همواره ایرادهایی مانند مقررات دست و پاگیر، کندی فرآیند تصمیم‌گیری، تشدید پدیده از خودبیگانگی جلوگیری از خلاقیت و نوآوری و عدم انعطاف به ساختارهای بوروکراتیک وارد است.

صاحبنظران زیای مانند کیم کامرون «۱۹۹۵، کوچک‌سازی سازمان» معتقدند کوچک زیباست و یک سازمان کوچک با انعطاف بسیار بیشتری به محرک‌های محیطی پاسخ می‌دهد و با توجه به محیط متغیر و ناپایدار کنونی، مساله انعطاف بسیار با اهمیت است.

تعریف اندازه سازمان

تعریف اندازه سازمان

درک مفهوم رشد، در این میان می‌تواند مفید یاشد. سازمان‌ها تمایل دارند رشد کنند و دلایل متنوعی برای رشد سازمان وجود دارد. رشد یعنی اثربخشی، قدرت، افزایش احتمال بقا

اهداف سازمانی: پیتر دراکر معتقد است آرزو و رویای هر مدیری این است که شرکت او به سرعت و به مقیاس وسیع رشد کند. این هدف از ارائه بهترین محصول یا سود بیشتر نیز مهم‌تر است.

سلامت اقتصادی سازمان: پایداری یا ثبات یعنی در جا زدن و بزدوی رقبا جای سازمان را خواهند گرفت. سلامت اقتصادی سازمان در گرغته است.

مقایسه سازمان‌های بزرگ وکوچک

سازمان‌های بزرگ و کوچک را می‌توان به صورت زیر مورد مقایسه قرار داد:

  • سازمان بزرگ: رقابت در سطح جهانی نیازمند منابعی بسیار بزرگ و صرفه جوئی نسبت به مقیاس است. (ساختار بوروکراتیک)
  • سازمان کوچک: موقعیت در رقایت جهانی نیازمند انعطاف پذیری بالا و خلاقیت ونوآوری است. (ساختار ارگانیک)

سازمان دو منظوره (ساختار موازی)

معمای فوق زمانی پیچیده‌تر می‌شود که تشریح شود: مزایا و نقاط قوت سازمان کوچک موجب ترقی سازمان شده و در نتیجه سازمان رشد کند. تنها شرکت‌های بسیار بزرگ می‌توانند خط لوله نفت شمال را بکشند، زیرا نیاز به منابع زیاد و صرفه‌جویی نسبت به مقیاس می‌باشد. شاید راه‌حل همان باشد که شرکتی مانند جنرال موتورز انتخاب کرده است و آنرا سازمان را دومنظوره می‌نامد، سازمانی که دارای منابع عظیم یک شرکت بزرگ باشد اما از نظر سادگی و انعطاف پذیری سازمان کوچک عمل کند-واحد‌های مستقل.

اندازه و ساختار سازمان

در مورد عامل تعیین کننده اندازه سازمان بر روی «تعداد کل کارکنان» تقریباً اجماع وجود دارد.

به طور کلی تصور بر این است که با رشد و بزرگ شدن، دیوان‌سالاری افزایش می‌یابد.

رسمیت: قوانین و مقررات، دستورالعمل‌ها و مدارک مکتوب بین رفتار رسمی بودن را نشان می‌دهد.

در یک سازمان کوچک امکان نظارت مستقیم وجود دارد، اما در یک سازمان بزرگ طبعاً رسمیت بیشتر است.

تمرکز: تمرکز به مرجع تصمیم‌گیری اشاره دارد. در یک سازمان بوروکراتیک مرجع تصمیم‌گیری مدیر عالی است و بنابراین یک سازمان بزرگ باید متمرکز باشد. این در حالی است که در چنین شرایطی سرعت تصمیم‌گیری بسیار کند خواهد شد و باید در سازمان‌های بزرگ تفویض اختیار صورت گیرد.

پیچیدگی: تعداد کارها یا سیستم‌های فرعی معرف پیچیدگی سازمانی است که می‌تواند عمودی «سطوح سلسله‌مراتب»، افقی «عناوین و دوایر شغلی» یا فضای «پراکندگی جغرافیایی» باشد. روشن است که همواره سازمان‌های بزرگ، پیچیده‌تر هستند و نیاز به توجیه ندارد. اندازه سازمان بر تفکیک سازمانی موثر است اما با نرخی کاهنده.

خلاصه و جمع‌بندی

نسبت پرسنلی: بر اساس قانون پارکینسون سازمان‌ها از آن جهت رشد می‌کنند تا خلاء زمانی موجود را پر کنند. به زعم وی مدیران سازمان‌ها جهت توسعه امپراطوری خود و بالا بردن مقام سازمانی خود می‌کوشند، بر تعداد مدیران زیر دست خود بیفزایند. یکی از نسبت‌های پرسنلی مورد توجه نسبت کارکنان اداری است. مطالعات نشان می‌دهد بر خلاف قانون پارکینسون به علت صرفه جوئی به مقیاس در سازمان‌های بزرگ تعداد مدیران ارشد به کل کارکنان اندک است. وجود قوانین و مقررات حیطه نظارت را گسترده می‌کند.

دومین الگو نسبت کارکنان ستادی است که با افزایش اندازه و رشد سازمان، کارکنان ستادی افزایش پیدا می‌کنند. به طور خلاصه در سازمان‌های بزرگ مدیران عالی درصد مناسبی از انحصار را تشکیل می‌دهند؛ اما درصد نیروهای اداری و مدیریت نسبتاً بالا است. در این سازمان‌ها تعداد کسانی که در امور دفتری و دوایر تخصصی کار می‌کنند با سرعت بیشتری از هسته فنی افزایش پیدا می‌کنند.

در هشتاد درصد تحقیقات انجام شده از اندازه سازمان به عنوان یک متغیر که در واقع تعداد کل اندازه یک سازمان را شامل می‌شوداستفاده شده است. معیار تعدادکل کارکنان :شاخص صحیحی برای سنجش اندازه در سازمان است. اندازه نتیجه ساختار است نه علت آن، اندازه سازمان ساختار همه سازمان‌ها را تعیین نمی‌کند. اما عملا در پیش‌بینی برخی ابعادچنین می‌توان نتیجه‌گیری کرد که در سازمان‌های دولتی، اندازه، پیچیدگی سازمانی را متاثر می‌کند ولی با نرخ کاهنده. اما صحت این موضوع در موسسات تجاری مورد سوال است. مهمترین قضیه در خصوص اندازه سازمان می‌تواند در مورد اثر آن بر تفکیک عمودی باشد.