تفکر کارآفرینانه

تفکر کارآفرینانه Entrepreneurial thinking توانایی دیدن دنیا متفاوت از دیگران است و بینشی است که لزوما ذاتی نیست و می‌تواند اکتساب شود. این نوع اندیشه یک حالت ذهنی است که چشمان فرد را برای دیدن فرصت‌های کارآفرینی باز می‌کند و به توسعه فرد در اشتغال کمک می‌نماید.

مهارت حل مساله خلاق، تغییر شرایط مطابق با منافع  و دیدن فرصت‌ها جایی که دیگران مشکلات را می‌بییند از ویژگی‌های تفکر کارآفرینانه است. پیشگام بودن، یادگیری از تجربه و ریسک‌پذیری پیامدهای این شیوه از اندیشه است. این حوزه از دانش ترکیبی از ترکیبی از تفکر استراتژیک و مدیریت استراتژیک از یک سو و مدیریت کارآفرینی و نوآوری سازمانی از سوی دیگر است. کارآفرینی راهبردی را به عنوان مفهومی اثرگذار بر میزان دستیابی سازمان‌های امروزی به موفقیت در مبادلات رقابتی با سایر رقبای خود معرفی کرده‌اند.

استراتژی و کارآفرینی از نظر مفهومی تفکیک‌ناپذیر هستند: “دو طرف یک سکه یکسان”. می‌توان عمل کار آفرینانه را عملی راهبردی با ذهنیت کارآفرینانه دانست. در مجموع، کارآفرینی راهبردی، ترکیبی از دیدگاه‌های کارآفرینی (یعنی رفتار تعقیب فرصت) و راهبردی (یعنی تعقیب مزیت) به منظور پیشبرد و انجام اقدامات طراحی شده برای ایجاد ثروت است. نظر به اهمیت موضوع در این مقاله تفکر کارآفرینانه مورد بررسی قرار گرفته است.

تعریف تفکر کارآفرینانه

تفکر کارآفرینانه انجام فعالیت‌های مرتبط با کسب‌وکار با چشم‌اندازی راهبردی در جهت توسعه و دستیابی به عملکرد برتر جهت خلق ثروت تعریف می‌شود. نیاز به متعادل کردن رفتار فرصت‌طلبانه (کارآفرینی) و رفتار مطلوب (مدیریت استراتژیک) نشان‌دهنده نگرانی اصلی مدیریت است. موفقیت در دستیابی به این تعادل، “تفکر کارآفرینانه” نام‌گذاری شده است.

مطالعه پیرامون تفکر کارآفرینانه از اوایل قرن بیست و یکم آغاز شد. اندیشه راهبردی به‌عنوان محرکی جهت دستیابی به مزیت رقابتی در کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه عمل می-کند، زیرا در آن کارآفرینی، به شناسایی فرصت‌ها و مدیریت راهبردی به‌عنوان عاملی جهت تبدیل فرصت‌ها به مزیت رقابتی درک می‌شود. اندیشه راهبردی دارای ابعادی است که به ‌واسطه آنها در جستجوی فرصت‌های کارآفرینانه و کسب مزیت رقابتی می‌باشد.

تفکر کارآفرینانه را برجسته کردن وابستگی متقابل یا مکمل دو مفهوم را به عنوان “ادغام اقدامات کارآفرینانه (به عنوان مثال، اقدامات جستجوی فرصت‌ها) و استراتژیک (به عنوان مثال، اقدامات در جستجوی مزیت)” برای طراحی و اجرای استراتژی‌های کارآفرینی ایجاد ثروت تعریف می‌کنند.”

ابعاد تفکر کارآفرینانه

در یک الگوی اولیه چهار بعد کلیدی برای این مقوله شناسایی شد که عبارتند از:

مطالعات متعدد بعدی با نگاهی منتقدانه به این الگوی اولیه انجام شد. نتایج نشان داد مدیریت استراتژیک کارآفرینانه حوزه‌ای بسیار گسترده، فراگیر و پویا است.

تفکر کارآفرینانه از ادغام دانش مدیریت راهبردی و کارآفرینی حاصل می‌شود. بنابراین، تعریف واژه‌های راهبرد و کارآفرینی، اولین گام در جهت آشنایی بیشتر با کار آفرینی راهبردی می‌باشد. راهبرد همان رفتارهای جستجو کننده مزیت‌ها است که شرکت‌ها را قادر به استخراج ارزش از قلمروهای موجود و توسعه مزیت‌های رقابتی پایدار می‌سازد. همچنین استراتژی، آرایش مناسب منابع، محصولات، فرآیندها و سیستم‌ها را برای شرکت‌ها جهت مقابله با عدم اطمینان و در راستای دستیابی به اهداف بلندمدت تعیین می‌کند.

اهمیت تفکر کارآفرینانه

کارآفرینی شامل یک پارچه کردن منابع و به کارگیری آن‌ها برای ایجاد یک پیکره ی صنعتی و سازمانی است. استفاده از فرصت‌های کارآفرینی به تلاش‌های شرکت برای ایجاد مزیت رقابتی و ثروت کمک می‌کند. یک نوع مشخص رهبری، رهبری کارآفرینانه است که توانایی تأثیر بر دیگران همراه با اداره‌ی استراتژیکی منابع برای تأکید رفتار جستجوگر فرصت و مزیت، است.

ترکیبی از مدیریت استراتژیک و کارآفرینی مدت‌هاست که به عنوان مسیری مهم برای عملکرد و رشد شرکت‌ها شناخته می‌شود. نیاز به تنوع و نظم است و نشان می‌دهد فعالیت‌های کارآفرینی چنین تنوع را فراهم می‌کند. استراتژی ترتیب لازم را ارائه می‌دهد.

انعطاف‌پذیری، افق برنامه‌ریزی‌ریزی استراتژیک و هم چنین درگیری کارکنان در فعالیت‌های استراتژیک سازمان، تأثیر به سزایی بر درجه کارآفـرینی شرکت‌ها دارد. مک گراث و مک میلان معتقدند که برای استقرار تفکر کارآفرینانه موفق، یک تفکر کارآفرینانه مورد نیاز است. کارآفرینی را به عنوان یک روش تفکر درباره‌ی کسب‌و‌کار با تمرکز و تأکید بر مزایای عدم اطمینان مطرح می‌کنند. تفکر کارآفرینانه به عنوان اولین و مهم ترین عامل دستیابی به کارآفرینی راهبردی مطرح بوده است. بر این اساس، استراتژی‌های موفق آینده درباره‌ی تفکر کارآفرینانه، بهترین مطالب را درباره‌ی مدل‌های قدیمی یعنی توانایی ایجاد یک حس مشترک، اقدام سریع و انعطاف‌پذیری تحت شرایط بسیار نامعین مطرح می‌کنند.

یک تفکر کارآفرینی، هم پدیده‌ای فردی و هم اجتماعی است. همچنین یک تفکر کارآفرینانه، هم برای کارآفرینان مستقل و هم مدیران و کارکنان شرکت‌های فعلی برایاقدام کارآفرینانه مهم است. بنابراین، یک تفکر کارآفرینانه می‌تواند به تولید یک مزیت رقابتی کمک کند و برای تفکر کارآفرینانه ضروری است. تفکر کارآفرینانه تنها راه دستیابی به مزیت در دنیای کسب‌وکار رقابتی نیست، ولی عاملی است که موفقیت‌های آتی را در رقابت‌های کسب‌وکار ایجاد می‌کند.

نتیجه‌گیری

برای اینکه یک فرد کارآفرین باشد نیازمند این است که ویژگی‌های خاصی از اندیشه کارآفرینی داشته باشد. کارآفرینان متولد نمی‌شوند بلکه در سایه رشد اندیشه کارآفرینانه است که به موفقیت دست پیدا می‌کنند. در واقع کارآفرینان افرادی هستند که از طریق تفکر کارآفرینانه دست به فعالیت‌های تجاری می‌زنند. آنها ریسک را تهدید نمی‌بینند بلکه فرصتی برای رشد تلقی می‌کنند. اندیشه راهبردی، صنایع و شرکت‌ها را جهت پاسخگویی مناسب به تغییرات محیطی مستمر و کسب مزیت رقابتی پایدار توانمند می‌سازد. بنابراین، باید اشاره کرد که کار آفرینی راهبردی یک فعالیت کارآفرینی با دیدگاه راهبردی است.

به طور کلی تفکر کارآفرینانه به‌عنوان فصل مشترک تحقیقات مدیریت استراتژیک (جستجوی مزیت) و کارآفرینی (جستجوی فرصت) زمینه تحقیقی جدیدی است که هنوز اتفاق نظر چندانی در مورد تعریف، ابعاد و عناصر تشکیل‌دهنده آن وجود ندارد و معدود مدل‌های مطرح شده دچار محدودیت‌هایی است. از سوی دیگر اتخاذ رویکردی کارآفرینانه در بخش دولتی در راستای پاسخگویی به انتقادهای وارد بر عملکرد سازمان‌های دولتی از جمله دغدغه‌های پیش روی سازمان‌های دولتی به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه از جمله کشورمان ایران است.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله