کارآفرینی استراتژیک
کارآفرینی استراتژیک رویکرد ترکیبی دیدگاه کارآفرینانه و دیدگاه استراتژیک برای طراحی و اجرای استراتژیهای کارآفرینانه سودآور است. برای موفقیت شرکتها و دولت در زمینه کارآفرینی استراتژیک در اختیار داشتن دانش لازم درمورد منابع و فرایند شرکت و میزان افزایش نرخ سودآوری از اهمیت فراوانی برخوردار است.
تفکر استراتژیک ناشی از تلفیق مدیریت کارآفرینی و مدیریت استراتژیک به کارآفرینی استراتژیک منتهی میشود. توسعه تدوین استراتژی کارآفرینانه به عنوان یکی از حالت استراتژی تلقی کرد که در آن، توانایی تصمیمگیری سریع متناسب با تغییرات محیط بیرونی در نظر گرفته شده است. پیچیدگیهای فرهنگی چه در سطح اجتماعی و چه در سطح شرکتی، یکی از عوامل تهدیدکننده در فعالیتهای کارآفرینانه محسوب میشود. باید توجه شود میداشت که به دلیل وجود مخاطرات فراوان در مراحل اولیه ایجاد یک سازمان، نیاز به همدلی و درک مشترک میان ذینفعان سازمانی بیشتر است.
به علت الزامات و دشواریهای کارآفرینی در محیطهای متنوع فرهنگی، کارآفرینان باید از قابلیتهایی برخوردار باشند که آنها را در درک صحیح پیچیدگیهای شناختی، رفتاری و ارزشی دیگران یاری دهد. این امر به خصوص در شرکتهای کوچک و متوسط اهمیت بیشتری دارد. این شرکتها بر خلاف بخش دولتی، برای بقا بیشتر به توانمندیهای کارکنان و حامیان خود متکی هستند. بنابراین باید باید سازوکارهای خلاقی برای حفظ و تداوم بقای خود در محیطهای پویا بیابند دارای اهمیت است.
تعریف کارآفرینی استراتژیک
کارآفرینی استراتژیک Strategic Entrepreneurship هماهنگی جنبههای استراتژیک و کارآفرینی در ایجاد، توسعه و عمل در نظر گرفته شده برای به دست آوردن مزایای رقابتی است. این رویکرد حاصل ایجاد تعادل میان دو اقدام مرتبط و پیوسته یعنی رفتارهای فرصت طلبانه و رفتارهای مزیت طلبانه است. کارآفرینی استراتژیک از طریق ایجاد تغییرات گسترده به شرکتها کمک میکند زمینههای رشد و سودآوری را فراهم کنند.
مفهوم کلیدی کارآفرینی استراتژیک این است که برای کسب مزیت رقابتی و خلق ارزشهای پایدار، باید تعادلی را در شرکت برقرار کند. این موازه باید میان جستجوی فرصتهای جدید در بازار و حفظ مزیتهای رقابتی موجود برقرار شود. موضوع بحث کارآفرینی از منظر راهبردی دستیابی به اهداف کارآفرین به صورتی فراگیر، بلندمدت و یکپارچه میباشد. این تعریفی جامع از کارآفرینی راهبردی است که در مورد آن اتفاق نظر وجود دارد.
هم کارآفرینی و هم مدیریت استراتژیک رویکردهایی هستند که مدلها و ابزارهای متنوعی را برای کسبوکارها به وجود آوردهاند. این ابزارها امکان بهرهبرداری از فرصتهای موجود در محیط کسبوکار را فراهم میکند. بنابراین کسبوکارها را توسعه داده و درنهایت به خلق ارزش منجر میشود. کارآفرینان توانایی شناخت فرصتهایی را دارند که به نظر میرسد افراد عادی آنها را نمیبینند و در کشف آنها ناتوانند و مدیریت استراتژیک با در اختیار قرار دادن ابزارها و مدلهای مختلف، کارآفرینان را قادر خواهند ساخت تا از این فرصتهای شناسایی شده برای معرفی محصولات و خدمات نو و سودمند برای بازار رقابتی بهره بگیرند. برای سنجش این مقوله میتوان از پرسشنامه کارآفرینی استراتژیک استفاده کرد.
انواع استراتژیهای کارآفرینی
بهطور کلی استراتژیهای کارآفرینی براساس مراحل چرخه عمر کسبوکار، در سه دسته زیر طبقهبندی میشوند:
کسبوکارهای در حال ظهور (مرحله پیدایش)
هنرکارآفرین در این مرحله از چرخه عمر کسبوکار، کشف و ارزیابی فرصتها برای شروع یک کسبوکار جدید است که معمولا توام با خلاقیت است. در این مرحله است که ماموریت کسبوکار و چشمانداز و ارزشها شکل میگیرد.
مرحله رشد کسبوکار
عناصر کلیدی در استراتژیهای مرحله رشد، اجرای فرصتها و بهرهگیری از استراتژیهای رشد برای ورود به بازارهای جدید و گسترش کسبوکار است. از این مرحله نیاز کارآفرین به هنر مدیریت استراتژیک بیشتر میشود، بهرهگیری از استراتژیهای رشد، ائتلافهای استراتژیک همه از ابزارهای استراتژیک در این مرحله هستند که یک کارآفرین باید بهصورت اثربخش از آنها استفاده کند. ضمنا که تیم مدیریت کسبوکار در این مرحله تکمیل میشود و کمکم کسبوکار شکل نظاممند و فعالیتها شکل فرآیندی به خود میگیرد.
مرحله تثبیت کسبوکار
در مرحله تثبیت، جنس استراتژیها از نوع احیای کسبوکار و تزریق نوآوری در کسبوکار برای پیشگیری از کاهش و انحلال کسبوکار است؛ شرکت از شکستها درس گرفته است، به یک ثبات نسبی در سودآوری رسیده است ولی در عین حال ماهیت این مرحله بسیار ریسکپذیر است، اگر به موقع استراتژیهای مربوط به احیای کسبوکار انجام نگیرد چه بسا ممکن است کسبوکار به سوی کاهش و بعضا انحلال حرکت کند لذا کارآفرین باید در این مرحله نوآوری را به عنوان مهمترین فاکتور بقا و موفقیت تزریق کند و چه بسا بسیاری از صاحبنظران حوزه استراتژی بر این عقیده استوارند که این تزریق باید از مرحله رشد انجام شده باشد تا در مرحله تثبیت و جایی که کسبوکار به نقطه بلوغ خود میرسد، برداشت شود.
خلاصه و جمعبندی
همانگونه که عنوان شد کارآفرینی استراتژیک حاصل تلفیق دو رویکرد یا مفهوم اساسی کارآفرینی و مدیریت استراتژیک است. کار آفرینی، ایجاد و بهرهبرداری از فرصتهای سودآوری است که در محیط خارجی کسبوکار وجود دارد. هنر یک کارآفرین دیدن بسیاری از نادیدنیها است، فرصتهایی که همه کس قادر به شناسایی آنها نیست. اما سوال کلیدی این است که آیا تنها شناسایی فرصتها و شروع یک کسبوکار برای موفقیت یک کسبوکار کافی است. جواب منفی است. بعضا شرکتهایی هستند که در مرحله شروع یک کسبوکار بسیار خوب عمل میکنند اما پایداری آنها حتی به یک ماه هم نمیرسد.
ابزار پوششدهنده این شکاف، مدیریت استراتژیک است، رویکردی که به صاحبان کسبوکار مسیر و چارچوبی را نشان میدهد که بتوانند به یک سود رقابتی دائم و توانایی مستحکم در جهت رسیدن به سودآوری پایدار که هدف غایی همه کسبوکارها است برسند. رسیدن به یک جایگاه مطلوب در بازار رقابتی، خلق توانمندیها، منابع ارزشمند منحصربهفرد و تبدیل آنها به مزیت رقابتی پایدار تنها از طریق بهرهگیری از مدیریت استراتژیک برای کارآفرینان و صاحبان کسبوکارها میسر میشود؛ لذا کارآفرینی استراتژیک بهعنوان یک راهنما، با ارائه یک چارچوب تلفیقی از استراتژی و کارآفرینی پیمودن مسیر پیشرفت و توسعه را برای کارآفرینان تسهیل کرده است.
یکی از شایعترین سوگیریهایی که متاسفانه در حوزه مدیریت در ایران به وجود آمده، این است که اکثر افراد کارآفرینی را تنها در اولین گام خلق یک کسبوکار میدانند و بر این باورند که کارآفرینی یعنی شروع یک کسبوکار جدید؛ در صورتی که براساس مفهوم کارآفرینی استراتژیک، کارآفرینی مراحل مختلفی دارد که هر مرحله نیازمند استراتژی متمایزی است که این استراتژیها در حقیقت مسیر پیشرفت یک کسبوکار از ابتدای شروع فعالیت تا مرحله احیای کسبوکار برای کارآفرین را مشخص میکند.
مدیریت استراتژیک , مدیریت کارآفرینی | ۲۰ اسفند ۹۹