تعریف مفهومی و عملیاتی

تعریف مفهومی به تعریف یک سازه براساس مفاهیم و واژه‌های دیگر اشاره دارد و از طریق تعریف عملیاتی می‌توان یک سازه را اندازه‌پذیر کرد. در هر پژوهشی باید واژگان کلیدی یا متغیرهای پژوهش به صورت مفهومی و عملیاتی تعریف شوند.

سازه‌ها و متغیرها را می‌توان به دو صورت مفهومی و عملیاتی تعریف کرد. تعریف مفهومی درک کلی از ماهیت پدیده مورد مطالعه ایجاد کرده و نقش مهمی در فرایند تدوین منطقی فرضیه‌ها ایفا می‌کند. تعریف مفهومی را باید به تعریف عملیاتی تبدیل کرد تا بتوان آن را مشاهده کرد. در واقع تعریف عملیاتی تعریفی است که بر ویژگی‌های قابل مشاهده استوار است. این ویژگی‌ها همان گویه‌های پرسشنامه و مقیاس سنجش متغیر را تشکیل می‌دهند.

برای تعریف متغیرهای پژوهش باید بین تعریف عملیاتی اندازه‌پذیر و تعریف عملیاتی آزمایشی تفاوت قائل شد. در تعریف عملیاتی اندازه‌پذیر، عملیاتی که باید انجام پذیرد تا اندازه‌گیری مفهوم یا سازه میسر شود آشکار می‌شود. مثلاً هوش را می‌توان چنین تعریف کرد که عبارت است از نمره‌ای که در آزمون تراز شده استانفورد ـ بینه بدست می‌آید. در تعریف عملیاتی آزمایشی به بیان پرداخته می‌شود که پژوهشگر باید به اجرا درآورد تا اینکه شرایط آزمایشی ظاهر گردد. مثلاً برای تعریف عملیاتی آزمایشی“ ناکامی“ می‌توان “ممانعت آزمودنی از نیل به مقصد معین“ را مورد نظر قرار داد.

تعریف مفهومی

تعریف مفهومی (Conceptual definition) اشاره به تعریف یک متغیر براساس مفاهیم دیگر جهت فهم آن متغیر دارد. در این تعریف معمولاً به یک نویسنده صاحب نظر ارجاع می‌دهند.

برای مثال فرض کنید می‌خواهید در زمینه متغیر انگیزش مطالعه کنید. ابتدا باید بدانیم مفهوم انگیزش چیست بنابراین یک تعریف جامع از انگیزش از یک فرد صاحب‌نظر را می‌نویسیم: انگیزش به فرآیندهایی ارتباط دارد که به رفتار، نیرو و جهت می‌دهد (مزلو، ۱۹۹۰).

تعریف عملیاتی

تعریف عملیاتی (Operational definition) یعنی اندازه‌پذیر کردن مفاهیم مورد مطالعه. با توجه به تعریف مفهومی، معنا و مفهوم متغیر مورد بررسی قابل درک می‌شود. حال با استفاده از تعریف عملیاتی باید متغیر مورد بررسی قابل اندازه‌گیری و سنجش شود.

برای مثال ما مفهوم متغیر انگیزش را فهمیدیم ولی این متغیر کاملاً انتزاعی است و نمی‌توانید آن را در میان کارکنان به صورت مستقیم مشاهده کنید. بنابراین باید این مفهوم را را اندازه‌پذیر کنیم. پس می‌توانیم تعریف عملیاتی انگیزش را اینگونه بیان کنیم: حضور به موقع در محل کار، شادی و نشاط در محل کار، احساس افتخار به شغل، انجام پاره‌ای از امور در منزل و …

تبدیل تعریف عملیاتی به پرسشنامه

پس از آنکه پژوهشگر تعااریف عملیاتی هر متغیر را ارائه کرد برای سنجش هر متغیر چندین گویه بدست می‌آید. اکنون کافی است این گویه‌ها به صورت سوالی مطرح شوند بطوریکه بتوان با طیف لیکرت به آنها پاسخ داد.

به تعریف عملیاتی مثال انگیزش توجه کنید. سوالات پرسشنامه انگیزش به صورت زیر خواهد بود:

– چه میزان در محل کار به موقع حاضر می‌شوید؟ (خیلی کم تا خیلی زیاد)

– چه میزان در محل کار خود احساس شادی و نشاط دارید؟

– چقدر از اینکه در این شغل فعالیت دارید احساس افتخار می‌کنید؟

– آیا تمایل دارید پاره‌ای از امور کاری را در منزل خود انجام دهید؟

دقت کنید پرسشنامه به همین سادگی قابل طراحی است.

تبدیل پرسشنامه به تعریف عملیاتی

دانشجویان و پژوهشگران ایرانی از مهندسی معکوس استفاده می‌کنند. یعنی اول پرسشنامه را تهیه می‌کنند بعد به سراغ تعریف مفهومی و عملیاتی می‌روند. در این صورت ابعاد اصلی پرسشنامه را با استناد به افراد صاحب‌نظر تعریف مفهومی کنید. بعد سوالات مربوط به هر بعد را به صورت گویه درآورید. بنابراین اگر یک متغیر ۵ سوال داشته باشد تعریف عملیاتی آن شامل ۵ گویه خواهد شد. دقت کنید بهتر است ابتدا مقوله‌های اصلی مطالعه مورد نظر را شناسایی کنید. سپس این مقوله‌ها را با استناد به منابع معتبر تعریف نمایید. بطوریکه برای فردی که تحقیق شما را مطالعه می‌کند قابل درک شود. سپس گویه‌هایی برای سنجش هر مقوله شناسایی کنید. بطوریکه پس از ادراک آن مقوله بتوان آن را مشاهده کرد و مورد سنجش قرار داد.

منبع: حبیبی، آرش. (۱۴۰۰). روش تحقیق پیشرفته. تهران: نارون.