سرمایه فکری سازمان
سرمایه فکری Intellectual capital ارزشی غیرقابل لمس برای سازمان است که افراد (سرمایه انسانی)، روابط (سرمایه ارتباطی) و داراییهای فیزیکی (سرمایه ساختاری) را شامل میشود. در عصر رقابت جهانی، سرمایه فکری مزیت اصلی شرکت در دستیابی به اهداف مدیریت عملکرد در یک سازمان است.
سازمانهای موفق به شدت بر سرمایه فکری از طریق کارمندان، ارتباطات، و فرایندهای سرمایهگذاری و از چنین سرمایهگذاریهایی برای ترویج نوآوری سازمانی در شرکت استفاده میکنند. بنابراین، ارتباط بین توسعه، تجمع و توزیع دانش و عملکرد، احتمالا غیر مستقیم خواهد بود. این مقوله در حوزه مدیریت منابع انسانی سازمان از اهمیت بالایی برخوردار است. توجه بر سرمایههای سازمان بخصوص سرمایه فکری که یک سرمایه بسیار مفید برای رشد سازمانها محسوب و توجه به آن، باعث افزایش عملکرد سازمان میشود.
بهره برداری از توان فکری و توانمندیهای ذهنی کارکنان سازمان که به عنوان سرمایه نهفته از آن نام میبرند نیازمند به وجود آمدن ساختارهایی است که بتواند عملکرد شغلی کارکنان سازمان را در راستای تحقق اهداف فعلی و آینده سازمان سوق دهد. ر نگرشهای نوین مدیریت بهرهگیری از داراییهای چون سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایههای ارتباطی در توسعه کسب کارها نقش بسزایی دارد. در این مقاله به بیان تاریخچه، تعاریف و ابعاد سرمایه فکری پرداخته شده است.
تاریخچه سرمایه فکری
ریشههای مفهوم سرمایه فکری بسیار عمیق هستند. در سال ۱۹۶۹، اقتصاددانی به نام جان کنت گالبریت برای نخستین بار از عبارت «سرمایه فکری» استفاده کرد. این در حالی بود که پیش از آن، پیتر دراکر مفهوم «کارگران آگاه» را مطرح کرده بود. اگرچه سیستمهای بیشتری در حال استفاده از مفهوم سرمایه فکری هستند، اما هنوز هم بسیاری از افراد اطلاعی از این مفهوم ندارند.
اصطلاح «سرمایه فکری» اولین بار توسط جان کنت گالبریت در سال ۱۹۶۹ به کار گرفته شد. وی بر این باور بود که سرمایه فکری فراتر از «تفکر به معنای تفکر صرف» است و درجهای از اقدام فکری را نیز شامل میگردد. استوارت در سال ۲۰۰۱ مدعی شد که موضوع سرمایه فکری برای اولین بار در سال ۱۹۵۸ مطرح شده است.
پارادایم سرمایه فکری تاریخچه طولانی دارد و در طول دهه گذشته پیشرفتهای چندانی داشته است. اولین بار این مفهوم توسط اقتصاددان جان کنت گالبریت ارایه شده است. هنگامی که او و ایتامی در مورد جنبش سرمایه فکری با یکدیگر همکاری کرده بودند، پیش از آن پیتر دراکر اصطلاح کارگران دانشی را به کار برده بود.
نخستین اثر نظری در حوزه داراییهای نامشهود در سالهای نخستین دهه هشتاد توسط ایتامی در ژاپن منتشر شد. اولین انجمن عملی در این رابطه در سویس به سال ۱۹۸۸ شروع به کار کرده است و این انجمن تاکید بر دانش در رابطه با داراییهای ایستا یعنی اختراعات، تفکرات، برنامههای کامپیوتری، حق الامتیاز و غیره که نشان دهنده سرمایه فکری اند داشته است.
تعریف سرمایه فکری
سرمایه فکری شرکت مجموعهای از دانش، تجربه، اختراع، نوآوری، سهم بازار و جوامع بوده که ممکن است بر شرکت تأثیر بگذارد. براساس تعریف موسسه اقتصادی ایالت واشنگتن دی سی در ارزش اقتصادی بهرهوری کشور بیشتر به مهارتهای کارکنان و دانش و حل مشکلات مربوط به کسبوکار بستگی دارد تا نسبت به ارزش بازار خروجی شرکت تجاری. بیشتر متخصصان موافق هستند در هزاره جدید، سرمایه فکری منبع اصلی و محرک اقتصادی خواهد بود. این سرمایه زیرسازی ایمنی نامشهود است که تنها توسط شرکتهایی که سالها پیش آن را ایجاد کردهاند، استفاده میشود. بنابراین لازم است بر روی توسعه پایدار تمرکز شود.
سرمایه فکری مجموعهای از داراییهای مبتنی بر دانش است که به یک سازمان اختصاص داده و در میان ویژگیهای آن در نظر گرفته و منجر به بهبود رقابتی قابل توجهی سازمان از طریق افزودن ارزش به ذینفعان کلیدی سازمان میشود.
بانک دادههای استراتژی یک سازمان در حافظه کامپیوترهای آن نیست، بلکه در مغز کارکنان آن قرار دارد. این گفته ی مینتزبرگ بیانگر آن است که سازمانها باید بیش از بیش به داراییها و سرمایههای فکری خود اهمیت بدهند، و در به کارگیری موثر آنها تلاش نمایند. مجموعهای از داراییهای دانشی که با ایجاد ارزش افزوده برای ذینفعان کلیدی این امکان را برای سازمان بوجود میآورد تا جایگاه رقابتی خود را ارتقاء دهد. برای سنجش این مقوله از پرسشنامه سرمایه فکری استفاده کنید.
ابعاد سرمایه فکـری
صاحب نظران علم مدیریت بیان کردندکه سرمایه فکری دارای سه بعد انسانی، بعد ساختاری و بعد رابطهای میباشد.
سرمایه انسانی
سرمایه انسانی، انباشت توانمندیهای افراد مسئول به منظور ایجاد راهحلهای مناسب برای مشتریان است. هدف اولیه از سرمایه انسانی، نوآوری در کالاها و خدمات و نیز بهبود فرایندهای تجاری است. اهم شاخصهای سرمایه انسانی عبارتند از شایستگیهای حرفهای و تخصصی کارکنان کلیدی، تحصیلات، تجربه با تعداد افراد شرکت با زمینه قبلی مرتبط و همچنین توزیع دقیق مسئولیتهای در ارتباط با مشتریان. سرمایه انسانی یکی از مولفههای کلیدی در تبیین رشد اقتصادی است، زیرا تولید را از طریق کانالهای مختلف افزایش میدهد. این امر بهرهوری نیروی کار و تقاضا را افزایش میدهد که منجر به افزایش تولید میشود.
سرمایه ساختاری
سرمایه ساختاری میتواند به عنوان طیف وسیعی از دانش و دانش اشتراک گذاری شده متعلق به شرکت تعریف شود. ماهیت آن را میتوان به دانش نهفته در رویههای کاری یک سازمان و از طریق تحلیل سازمان، فرآیند، نوآوری تولید شده نسبت داد. سرمایه ساختاری شرکت شامل چهار عنصر میباشد که عبارتند از :
- سیستمها
- ساختار
- استراتژی
- فرهنگ
سرمایه رابطهای (مشتری)
منظور از سرمایه مشتری، استفاده از اطلاعات بازار برای جذب و نگهداری مشتریان است. موضوع اصلی سرمایه مشتری، دانش موجود در کانالهای بازاریابی و روابط با مشتریان است. سرمایه مشتری نشاندهنده توانایی بالقوه سازمان، به دلیل عوامل نامشهود بیرونی اش است. هرچند واژه سرمایه مشتری را ابتدا هیوبرت ساینت بیان کرد، تعاریف جدید مفهوم آن را با عنوان سرمایه رابطهای توسعه داده اند. این مقوله دانش موجود همه روابطی را در بر میگیرد که سازمان با مشتریان، رقبا، تأمین کنندگان، انجمنهای تجاری یا دولت برقرار میکند.
جمعبندی و نتیجهگیری
سرمایه فکری نه تنها به خودی خود یک دارایی نامشهود ایستا است، بلکه یک فرآیند ایدئولوژیکی است و وسیلهای برای رسیدن به هدف محسوب میگردد تعریفهای مختلفی از سرمایه فکری در منابع مختلف ارائه شده است، اما هنوز پژوهشگران بر سر یک تعریف واحد توافق ندارند، بسیاری تمایل دارند از اصطلاحاتی مانند داراییها، منابع یا محرکهای عملکرد به جای کلمه سرمایه استفاده کنند و آنها واژه فکری را با کلماتی مانند نامشهود، بر مبنای دانش یا غیرمالی جایگزین میکنند.
سرمایه فکری شامل سه بعد انسانی، ساختاری و ارتباطی است. اولین و مهمترین این ابعاد سرمایه انسانی سازمان است. سرمایه ساختاری آن دسته از داراییهای شرکت است که با حمایت از سرمایه انسانی، سرمایه رابطهای را موجب میشود .بدین معنی که شرکت با داشتن رویه ها، سیستم ها، برنامهها و راهبردهای مناسب میتواند به کارکنان در رسیدن به هدف نهایی شرکت که همان رضایت مشتری و کلیه ذینفعان است، کمک کند.
سرمایه رابطهای شامل روابط با ذینفعان درون و بیرون سازمان است. یکی از نشانههای سرمایه رابطهای که به مشتریان مربوط میشود« بازارگرایی» است.بیان میکنند که سرمایه رابطهای روابط رسمی و غیررسمی سازمان را با ذینفعان برون سازمانی و ادراک آنها درباره سازمان و نیز تبادل اطلاعات بین سازمانی را مشخص میکند. در قالب این سرمایه، مواردی چون قراردادها و توافقات، رضایت مشتریان و وفاداری مشتریان مدنظر قرار میگیرد.
نگارنده: پشتیبانی پارسمدیر | مدیریت منابع انسانی | ۱۵ خرداد ۹۹