منابع انسانی

منابع انسانی (Human Resources) گروهی از افراد هستند که نیروی کار یک سازمان، کسب‌وکار یا صنعت را تشکیل می‌دهند و آن را به پیش می‌برند. مدیریت منابع انسانی وظیفه شناسایی، جذب، بکارگیری، بهبود و نگهداشت آنها را بر عهده دارد.

نیروی انسانی موجودی شایستگی‌ها، دانش، ویژگی‌های اجتماعی و شخصیتی شامل خلاقیت، تجسم در توانایی برای انجام کاری جهت تولید ارزش اقتصادی است. سرمایه انسانی دید اقتصادی جامعی از انسان فعال در اقتصاد است، در حالی که تلاشی برای کسب پیچیدگی بیولوژیکی، اجتماعی، روانشناسی و فرهنگی است به طوریکه در اثرات متقابل اقتصادی یا صریح با هم تقابل دارند. نیروی انسانی یکی از مهمترین اجزای سرمایه‌های فکری در سازمان‌ها است. زیرا منبع اصلی خلاقیت سازمانی است. این نوع دارایی‌ها دانشی ضمنی در افراد سازمان است که یکی از عوامل حیاتی موفقیت بر عملکرد سازمانی است.

شاید منابع انسانی ضروری‌ترین و حیاتی‌ترین منبع فرآیند‌های سازمان باشد زیرا ایده‌های کارمندان است که به منابع مالی و فیزیکی شرکت به منظور خلق درآمدهای مالی (بازده‌های مالی) که موجب بقای شرکت می‌شود تاثیر می‌گذارند.منابع انسانی بر خلاف منابع فیزیکی و مالی در زمینه اقتصاد جهانی بی نظیر و کم یاب هستند. همچنین آنها یک منبع بی نظیر و منحصر به فرد از مزیت رقابتی را فراهم می‌کنند.

تعریف منابع انسانی

ویلیام تریسی، در واژه‌نامه منابع انسانی Human Resources (HR)، منابع انسانی را به عنوان «افرادی که کار می‌کنند و سازمان را به فعالیت می‌اندازند» تعریف می‌کند. منبع انسانی یک فرد یا کارمند درون سازمان است.

مدیریت منابع انسانی نیز به فعالیت‌هایی اشاره دارد که باعث می‌شود کارمندان که به عنوان سرمایه شرکت محسوب می‌شوند، در محیطی سالم و انگیزاننده کار کنند، بهره‌وری آن‌ها افزایش یابد و در راستای اهداف سازمان حرکت کنند. در واقع نیروی انسانی تلفیقی از ویژگی‌های ژنتیک، توانمندی‌های احراز شده، مهارت‌‌ها و تجربه‌های کسب شده توسط فرد در طول زندگی است.

گری دسلر، نویسنده کتاب مدیریت منابع انسانی تعریف واحد مدیریت منابع انسانی و وظایف مدیریت منابع انسانی را به شکلی کلی و به صورت زیر  ارائه می‌دهد: واحد مدیریت منابع انسانی، از میان وظایف مختلف مدیریتی، مسئولیت کلیه فعالیت‌ها و خط مشی‌های مربوط به کارکنان سازمان را بر عهده دارد. جذب همکاران جدید، آموزش همکاران، ارزیابی عملکرد کارکنان و پاداش دادن به آنها و به طور خلاصه ایجاد محیطی سالم و منصفانه برای کارکنان.

عوامل موثر بر نگرش به نیروی انسانی

عوامل درونی

(عملکرد کارکنان، رضایت شغلی، کارائی، اثربخشی، منابع و سرمایه‌های سازمانی و …)

عوامل بیرونی

(رقابت‌های فزآینده جهانی، تغییرات سریع، تقاضا برای ارتقاء کیفیت خدمات، منابع محدود)

نگرش به نیروی انسانی

نگرش به نیروی انسانی

نیروی انسانی به عنوان بزرگترین و با ارزش‌ترین دارایی و سرمایه هر سازمانی محسوب می‌شود و بر خلاف سایر منابع سازمانی علاوه بر اینکه با مصرف کردن مستهلک و کاهش نیافته بلکه تنها سرمایه‌ای محسوب می‌شود که فزاینده است و هرگز با مصرف کردن مستهلک نشده بلکه با تجربه و مهارتی که کسب می‌کند موجب عملکرد بهتر و بیشتر سازمان‌ها می‌شود. طبیعی است که سازمان‌ها نباید در تمام مراحل سازمانی از قبیل ورود و رشد و سپس خروج از توجه به این سرمایه گران‌بها غافل باشد.

به‌دیگر سخن در گام ورود سازمانی مدیران باید به این فکر باشند که از انرژی افراد تازه وارد بعد از مرحله اجتماعی شدن برای پیشبرد اهداف سازمانی؛ افزایش بهره‌وری، افزایش خلاقیت و نوآوری استفاده کنند و بعد از مدت معینی این سرمایه‌های ماهر و مجرب فکری نباید رها شده و فراموش شود بلکه از تجارب و دانش مفید آنان در جهت بهبود و بالندگی بهره‌مند شوند.

انسان‌‌ها منابع جدید مولد ثروت هستند، مشروط بر اینکه نیروی انسانی به حساب آیند. مفهوم سرمایه انسانی ناظر بدین واقعیت است که انسان‌‌ها در خود سرمایه‌گذاری می‌کنند. این کار به کمک ابزارهایی چون آموزش، کارآموزی یا فعالیت‌هایی که بازده آتی فرد را از طریق افزایش درآمد مادام العمرش بالا می‌برد، صورت می‌گیرد.

نظریه‌های منابع انسانی

نیروی انسانی نیرویی است که در فرد فعال می‌شود، توان و امکان او را برای تولید کالا و خدمتی که موجب استغنا و رفاه وی در زندگی فردی و اجتماعی می‌شود، افزایش می‌دهد. مفهوم نیروی انسانی بیانگر این است که خصوصیات کیفی انسان نوعی سرمایه است، زیرا این خصوصیات می‌تواند به صورت منبع درآمدهای بیشتر یا اقناع و ارضای فراوان‌تر در آینده درآید. نظریه‌پردازان سرمایه‌ی انسانی معتقدند که سرمایه‌ی انسانی به صورت مهارت، دانش و تخصص در افراد تجسم یافته است، سطح تولیدات، کیفیت خدمات و میزان درآمد را افزایش داده و بسیاری از تصمیمات آنها را در همه زمینه‌های زندگی متأثر می‌سازد.

در دیدگاه نخست به جنبه‌های منحصر به فرد افراد توجه شده است. در این دیدگاه نیروی انسانی وابسته به دارایی‌ها و توانمندی‌‌های نیروی انسانی است. این دیدگاه درست در مقابل مفهوم نیروی کار در دیدگاه کلاسیک قرار دارد.

در دیدگاه دوم دانش و مهارت دو عنصر کلیدی است که به اهمیت این دو موضوع در طول فعالیت‌های آموزشی توجه می‌شود مانند تحصیلات رسمی و مهارت‌های فنی و حرفه‌ای .

دیدگاه سوم چشم انداز تولید مدار به نیروی انسانی دارد. آنان نیروی انسانی را ترکیبی از عوامل مانند آموزش، تجربه، تحصیلات، هوش، انرژی، عادات کاری، ابتکار عمل فرد می‌دانند که ارزش و تولید نهایی کارکنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

در نتیجه نیروی انسانی را می‌توان به طور همزمان شامل هر دو مفهوم دانست یعنی اینکه نیروی انسانی هم ابزاری برای تولید است و هم‌چنین ایجاد ارزشی خاص و درون‌زا برای سازمان می‌کند که این به معنای خود تولیدی برای نیروی انسانی است.

خلاصه و جمع‌بندی

بی‌شک دنیای کنونی، دنیای سازمان‌ها است و متولیان این سازمان‌ها انسان‌‌ها هستند؛ انسان‌هایی که در کالبد سازمان روح می‌دمند، آن را به حرکت درمی‌آورند و اداره می‌کنند. سازمان‌ها بدون وجود نیروی انسانی نه تنها مفهومی ندارند، بلکه اداره آنها نیز میسر نخواهد بود. حتی با وجود فن‌آور شدن سازمان‌ها و تبدیل آنها به توده‌ای از سخت‌افزار، همچنان نقش انسان به عنوان عاملی حیاتی و راهبردی در بقای سازمان، کاملاً مشهود است. از نقطه‌نظر اکثر اندیشمندان حوزه سازمان‌، زمانی دیگر سرمایه‌‌های سازمانی دارای عملکرد مطلوب و در حد استاندارد است که نیروی انسانی سازمان در وضعیت مطلوب قرار داشته باشد.

می‌توان این طور بیان داشت که برای اینکه سازمان‌ها بتوانند در محیط رقابتی حضوری پررنگ داشته باشند یا به عبارتی بتوانند خدمات مناسب به مشتریان و ارباب رجوعان خود ارائه دهند نیازمند هستند که نیروی انسانی با نشاط و پرانگیزه در خدمت داشته باشند. به عبارت دیگر انسان مهم‌ترین عامل در رسیدن به اهداف سازمانی است و سایر منابع وارده به سازمان، به خودی خود نمی‌توانند اهداف سازمانی را تحقق بخشند.

تغییر و تحولات عصر حاضر، شیوه‌های گذشته مدیریت منابع انسانی را به چالش کشانده و زمینه نگرش‌های نوین را به منابع انسانی ایجاد کرده است. این تحولات منجر به توجه بیشتر به استفاده بهینه از منابع انسانی شده است. در این شرایط، سازمان‌ها تحت تأثیر مؤلفه‌های محیط بیرونی (رقابت‌های فزآینده جهانی، تغییرات سریع، تقاضا برای ارتقاء کیفیت خدمات، منابع محدود و …) و درونی (عملکرد کارکنان، رضایت شغلی، کارائی، اثربخشی، منابع و سرمایه‌های سازمانی و …) نگرش به نیروی انسانی را تغییر و از آنها به عنوان شرکای سازمان و گردانندگان اصلی فرآیند کار یاد می‌کنند.

5 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله