چابکی فکری کارکنان
چابکی فکری کارکنان (Intellectual Agility) توانایی تشخیص و ارزیابی دیدگاه های گوناگون، یکپارچهسازی و درک عوامل در حال تغییر و نوآوری راهکارهای تازه و خلاق است. چابکی فکری، مفهومی نسبتاً تازه است که مدتهاست با مفهوم هوش سازمانی، مترادف شناخته میشود.
فناوری، رقابت، تولید، روابط، ارتباطات و بسیاری از عوامل دیگر که در اداره یک کسب و کار دخیل هستند در حال تکامل هستند. این چیز تازهای نیست، اما سرعت در محیط فعلی بسیار سریعتر است. آنچه در دهه ۲۰۱۰ کار کرد، در سال ۲۰۲۰ نیز کارساز نخواهد بود. چابکی فکری زیربنای توانایی شرکت برای چرخش، زنده ماندن، و شاید حتی پیشرفت در این شرایط عادی جدید است.
اکنون چابکی سازمانی طیف گستردهای از مفاهیم مدیریتی را دربرگرفته است. سازمان چابک، بازاریابی چابک، زنجیره تامین چابک، منابع انسانی چابک و مفاهیم مانند این بسیار زیاد هستند. سازمان باید در پاسخگویی به تغییرات از سرعت بالایی برخوردار باشد یا به عبارت دیگر چابک باشد. این مفهوم میسر نمیشود مگر آنکه منابع انسانی از چابکی برخودار باشند. به همین ترتیب منابع انسانی چابک خواهند بود که از فکری چابک برخوردار باشند.
تعریف چابکی فکری کارکنان
چابکی فکری کارمندان به معنای توانایی یادگیری کارکنان در برابر چالشهای پیش روی سازمانها و در پی آن قرار دادن دانش آموختهشده و تجربیات به سایر کارکنان و به پالایش اطلاعات و مهارتهای شرکت در راستای الزامات محیط در حال تغییر مرتبط است.
بهعنوان یک مفهوم بدیع، مفهوم چابکی فکری فاقد تعریف مناسب در نوشتههای دانشگاهی است. تعاریف موجود به مدیریت دانش سازمانی ذخیره شده در افراد و گروهها اشاره دارد. برای این منظور، چابـکی فکری را میتوان، بهعنوان عامل ایجاد انگیزه برای یادگیری فردی جهت تغییر در ساختار، سیستمها، محصولات، استراتژی، رویهها و فرهنگ دانست. اما این مفهوم میتواند ازجمله عوامل زمینهساز برای سیستمها، ساختارها و استراتژیهای سازمانی در مورد یادگیری فردی و گروهی نیز باشند.
این مفهوم نوین نیازمند یک تعریف فراگی است که در پژوهشهای کنونی وجود ندارد. پژوهشگران در بسیاری از تعاریف موجود بیشتر بر سرمایه فکری تمرکز دارند و آن را با چابک بودن در اندیشه یکسان میدانند. حال آنکه این مفهوم به جوهر و ذات اندیشه برمیگردد و شاید یک مطالعه پدیدارشناسی بتواند راهگشا باشد. برای سنجش این مقوله از پرسشنامه چابکی فکری کارکنان استفاده کنید.
اهمیت و ضرورت فکری کارکنان
چابکی فکری، چیزی فرای ایجاد محیط مناسب نوآوری است. مدیران ریاست ایجاد جو سازمانی برای مساعد شدن شرایط نوآوری را بر عهده دارند. مهارتها و دانشهای کارکنان نیز به نوبه خود به موفقیت نوآوریها کمک میکنند. برای نمونه این ذهنیت طراحان، مهندسان، و متخصصان بازاریابی اپل بود که این چشمانداز را به محصولات منحصر به فرد تبدیل کرد. بدین ترتیب یکی از برترین شرکتهای جهان خلق شد.
با در ذهن داشتن این نکته، استدلال این است که چابکی فکری در اصل اشاره به توانایی کارکنان برای تغییر حالت فکری، جستجوی اطلاعات جدید، و دستیابی به راه حلهای بهتر برای مشکلات فعلی و آتی دارد. کارکنان پیرامون به چالشهای پیشروی سازمان اطلاعات کسب میکنند، و دانش یادگیری شده به عمل تبدیل میشوند. مخزن دانش و مهارتهای شرکت اصلاح میشود و در راستای ملزومات و تغییرات محیطی قرار میگیرند.
لذا میتوان گفت که چابکی فکری ماهیتی دوگانه دارد:
از یکسو، انعطاف پذیری و سرعت سرمایه انسانی سازمان، برای بهبود توانایی حل چالشهای موجود را شامل میشود.
از سوی دیگر، توانایی مدیریت برای ایجاد محیط منتهی به افزایش چابکی فکری سرمایه انسانی را شامل میشود.
تمرکز پژوهشهای کنونی بر روی حالتهای جدیدتر چابکی ذهنی است. بسادگی فرض میشود که این شرایط، زمینه را برای استفاده از دانش کاربردی در نزد سرمایه انسانی فراهم میسازند. البته تصور ما این است که منشا آن در رفتار کارکنان پنهان است. مفهوم متداول و مدیریتی چابکی فکری، یک عامل تسهیل کننده در این زمینه تلقی میشود. این عامل نقش واسطه در رابطه بین چابکی فکری کارکنان، و عملکرد نوآوری شرکت تلقی میشود.
خلاصه و جمعبندی
دانش، و روشهای گسترش و رساندن آن به سطوح بالاتر، هر دو بحثهای ضروری برای برخورداری شرکت از نوآوری هستند. هر دو مورد به سرمایه انسانی سازمان ربط دارند. در واقع درک چابکی سرمایه انسانی، نقش کلیدی در درک چابکی سازمانی در مقیاس کُلی دارد. این نوع چابکی که با اسم چابکی فکری از آن یاد میشود، یک مفهوم جدید است که برای مدت طولانی، مترادف با چابکی سازمانی در نظر گرفته میشود.
این مقاله روشن ساخت که برای غلبه بر چالشهای عصر کنونی، سازمانها باید مشوقهای مناسب را به کارکنان اختصاص بدهند. تا آنها با ساختارهای فعلی هماهنگ بشوند و استراتژیهای نوین سازمانی گسترش پیدا بکنند. اهمیت محیط مناسب برای حداکثرسازی خلاقیت و تلاشهای کارکنان،، در پژوهشهای مدیریت دانش مورد تایید قرار گرفت اما اکنون باید بر چابکی فکری کارکنان تاکید کرد. ادراکات کارکنان از با ارزش بودن ایدهها برای مدیریت و سازمان (مشوقهای پس خوردی)، یک محرک مهم برای تلاشهای کارکنان، در بحث ارتقای دانشها و مهارتها محسوب میشوند.
حس شایستگی و اعتماد در آنها شکل میگیرد، انگیزه درونی آنها در حد بیشتری قرار میگیرد تا بتوان بر چالشها غلبه کرد. مرزهای سازمانی به سمت جلو سوق داده میشوند (مشوقهای پیشرو). مطالعات تجربی بیشتر بر توانایی جذب و تبدیل دانش، برای افزایش قابلیتهای نوآوری و عملکرد سازمان تاکید دارند. در این شرایط نتیجه گیری میشود که افزایش چابکی نوآوری، اثر مثبتی را روی نوآوری سازمانی بجا میگذارد.
مدیریت منابع انسانی | ۱۷ تیر ۰۲
سلام ببخشید مقیاس چابکی فکری کجای این مقاله است ؟ تو منابع فارسی هم چابکی فکری به نام لیلا اندرواژ ۱۴۰۰ توی سرچها میاد اما مقیاسی در کار نیست . من خیلی نیازش دارم لطفا خود مقیاس را برام بفرستید