بهرهوری سازمانی
بهرهوری سازمانی (Productivity) در مدیریت به معنای تحقق هدفهای سازمان و تولید حداکثر کالاها و خدمتها با مصرف حدقل منابع انسانی و مادی است. این امر به کمک تکنولوژی پیشرفته و به طور کلی با کاربرد شیوههای بهتر مدیریت سازمان میباشد.
بهرهوری در کار مهمترین موضوع و اساسیترین مساله برای پیروزی سیستم اجتماعی محسوب میشود. بهرهوری میتواند در سه سطح فردی، گروهی و سازمانی اندازهگیری شود. مهمترین شاخص بهبود بهرهوری، بهبود مستمر نسبت ستانده به دادهها، همراه با افزایش کیفیت تعریف میشود. در سطح بنگاه یا کارگاه بهرهوری به صورت اندازهگیری توناژ محصول یا تعداد تولید یا ساعت کار تعریف میشود و در سطح ملی رابطه درآمد ملی و هزینه جامعه، شاخص بهرهوری تعریف میشود [کتاب مبانی سازمان و مدیریت رضائیان].
هدف تئوریهای مدیریت کلاسیک مانند تولید انبوه، تقسیم کار و کارسنجی و زمانسنجی افزایش بهرهوری سازمانی بوده است. تسریع در این روند، تأثیر مهمی در بهبود رقابت بینالمللی یک کشور دارد. درک بهرهوری از دیدگاه کارکنانی که در یک فرایند صنعتی یا خدماتی دخیل و نقش آفرین هستند و به کارگیری دیدگاههای آنها، مهمترین اقدام اولیه برای افزایش بهرهوری است.
بهبود بهرهوری در سازمانها موجب میشود نیروی انسانی بتواند بهتر فکر کند، بیندیشد، بیافریند، نوآوری کند و نگرش سیستماتیک پیدا کند. این تفکری است که هدفگیری آن به جای حال و گذشته، خلق و ساختن آینده است. با نگاهی به سازمانهای موفق دیده میشود که این سازمانها بهای لازم را به نیروی انسانی به عنوان مهمترین عامل تولیدی میدهند و در مقابل این نیرو با بالا بردن بهرهوری خود در منافع حاصل از تولید سهیم میشوند.
پیدایش مفهوم بهرهوری سازمانی
بنظر میرسد اصطلاح بهرهوری، برای اولین بار در نوشتهها و عقاید اندیشمندان اقتصادی مکتب مرکانتیلسم (سوداگری) مطرح گردید. البته در اینکه ابتدا این واژه چگونه وارد ادبیات اقتصادی شد، دیدگاههای مختلفی وجود دارد.
ژان فوراستیه Jean fouraste معتقد است نخستین بار این واژه در کتابی از Agricola بنام متالیکا De re Metallica مطرح شد.
برخی معتقدند واژه بهرهوری برای نخستین بار به وسیله فرانسوا کنه Francois Quesnay ریاضیدان و اقتصاددان طرفدار مکتب فیزیوکراسی (حکومت طبیعت) به کار برده شد. فرانسوا کنه با طرح جدول اقتصاد Tableau economique، اقتدار هر دولتی را منوط به افزایش بهرهوری در بخش کشاورزی میداند.
در سال ۱۸۸۳ فرانسوی دیگری به نام لیتره Littre بهرهوری را دانش و فن تولید تعریف کرد.
با شروع دوره نهضت مدیریت علمی در اوایل سالهای ۱۹۰۰، فردریک تیلور و فرانک و لیلیان گیلبرت بهرهوری را وارد ادبیات سازمان و مدیریت کردند. آنها به منظور افزایش کارایی کارگران، درباره تفسیم، کار بهبود، روشها و تعیین زمان استاندارد، مطالعاتی را انجام دادند. بعدها کارایی را دوباره هر یک از عوامل تولید استفاده کردند. اما واژهای که به تدریج جنبه عمومی تر و کلی تر پیدا کرد و در ادبیات مدیریت رایج گردید، «بهرهوری» بود.
در سال ۱۹۵۰ سازمان همکاری اقتصادی اروپا به طور علمی بهرهوری را چنین تعریف کرد: بهرهوری حاصل کسری است که از تقسیم مقدار یا ارزش محصول بر مقدار یا ارزش یکی از عوامل تولید به دست میآید. بدین لحاظ میتوان از بهرهوری سرمایه، مواد اولیه و نیروی کار صحبت کرد.
تعریف بهرهوری سازمانی
واژه «بهرهوری» برگردان پارسی واژه Productivity است. این واژه در فرهنگ واژگان پارسی به معنای باروری، حاصلخیزی و سودمندی و استعداد تولیدی میباشد. همچنین قدرت تولید، قابلیت تولید، مولدیت و بهرهوری که عبارت است از (نسبت میان مقدار معینی محصول و مقدار معینی محصول و مقدار معینی از یک یا چند عامل تولید) و (بهرهوری، بازدهی و قدرت تولید).
بهرهوری سازمانی به معنی رابطه بین خروجیهای یک سیستم تولیدی (کالا و خدمات) و منابع آن شرکت (نهادهها) است که برای تولید خروجی موردمصرف قرار میگیرند. بهرهوری معیاری است براس نشان دادن این که منابع (مانند نیروی کار، ماشین الات، مواد، انرژی، سرمایه و غیره) به چه خوبی مورد استفاده قرار میگیرند. البته مفهوم بهرهور یباید با احتیاط مورد استفاده قرار گیرد. زیرا بهرهوری تنها عامل مرتبط با منابع انسانی نیست و و فقط بر اساس مسئولیت پذیری کارگران نمی توان بهرهوری را بالا یا پایین در نظر گرفت.
بهرهوری = کارایی سازمانی + اثربخشی سازمانی
بهطور کلی بهرهوری بیانگر اثرات جامع و کلی عوامل مختلفی مانند سرمایه فیزیکی (ماشین ها، ساختمان ها)، تکنولوژی، سرمایه انسانی (تعلیم و تعلم)، سازماندهی کارها، مباحث اقتصادی و غیره بر خروجی یک سیستم تولیدی است.
بهرهوری یعنی اینکه از حداقل مواد، حداکثر مواد، حداکثر محصول برداشت شود یا از مقدار معینی مواد محصولی با کیفیت بالاتر تولید میشود. اگر به تعریف ارائه شده برای بهرهوری با مصرف کمتر مواد، محصول بیشتری تولید کرد این محصول کیفیت مطلوب مورد نظر مشتری را نداشته باشد. در این حالت کارائی واقع شده است ولیکن چون محصول فاقد کیفیت لازم است از این رو اثر بخش نبوده و نمیتواتند رضایت مصرفکننده را جلب کند. بنابراین ملاحظه میشود که پژوهش کارائی و یا اثر بخشی به تنهایی موجب افزایش بهرهوری نخواهد شد [کتاب مدیریت عمومی الوانی].
مفهوم کارایی و اثربخشی و رابطه آنها با بهرهوری
اصطلاحات کارایی و اثربخشی کابرد واژگان علمی یا فنی این رشته را پیچیده تر میسازد. این لغات اغلب با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند. اثر بخشی معمولا به بیان ساده به صورت «انجام کارهای درست» و کارایی انجام درست کارها تعریف میشود. به هر حال بیشتر پژوهشگران موافقند که کارایی به شدت با استفاده از منابع مربوط میشود و اساسا بر مخرج کسر بهرهوری (دروندادها) تاثیر میگذارد. توضیح بیشتر این که، کارایی عموما به صورت حداقل منابعی که از لحاظ نظری برای به گردش درآمدن عملیات مورد نظر در یک سیستم مورد نیاز است، در مقایسه با مقدار منابعی که حقیقا مورد استفاده قرار گرفته است، تعریف میشود.
از سوی دیگر، اثر بخشی اصطلاحی ات که بیشتر مورد استفاده قرار دارد و در بیشتر موارد تعیین کمیت آن بسیار مشکل است. اثر بخشی، اغلب به ایجاد ارزش برای مشتری مربوط است و اساسا صورت کسر بهرهوری (بروندادها) را تحت تاثیر قرار میدهد. اثربخشی به عبارت ساده یعنی توانایی دستیابی به یک هدف معین یا میزان تحقق نتایج مورد نظر. چنین تعاریفی به یک مفهوم جالب از اثر بخشی منجر میشود معمولا هیچ محدودیتی برای میزان اثر بخش بودن سازمان وجود ندارد.
تنها تمرکز بر کارایی نمی تواند راه پر ثمری برای افزایش بهرهوری باشد. متاسفانه این تمرکز صرف اغلب در صنایع انجام میشود، بخصوص هنگامی که فعالیتهایی برای کاهش قیمت محصولات / خدمات صورت میگیرد. به هر حال، مجموع کارایی و اثر بخشی بالا در فرایندتولید محصول، به بهرهوری بالا منجر خواهد شد. بتنابراین ممکن است یک سیستم اثر بخشی، کارایی نداشته باشد، و یا امکان دارد که یک سیستم اثر بخش، کارایی نداشته باشد، و یا امکان دارد که یک سیستم کارا، اثر بخش نباشد.
خلاصه و جمعبندی
سالهاست که مفهوم بهرهوری به یکی از مهمترین و رایج ترین مفاهیمی تبدیل شده است که ذهن و فکر انسان را به خود مشغول میسازد. تعاریف مختلفی از بهرهوری در ادبیات علمی و تخصصی وجود دارد. بهرهوری به معنی رابطه بین خروجیهای یک سیستم تولیدی (کالا و خدمات) و منابع آن شرکت (نهاده ها) است که برای تولید خروجی موردمصرف قرار میگیرند.
میتوان گفت بهرهوری معیاری است برای نشان دادن این که منابع (مانند نیروی کار، ماشینآلات، مواد، انرژی، سرمایه و غیره) به چه خوبی مورد استفاده قرار میگیرند. بهرهوری یعنی درست انجام دادن کار درست. در مقوله بهرهوری نخست کاری که انجام میشود، باید کار درستی باشد. دو آنکه این کار به بهترین شیوه انجام شود. با تحقق این دو شرط میتوان اطمینان حاصل کرد که بهرهوری محقق شده است.
بهرهوری عبارت است به دست آوردن حداکثر سود ممکن از نیروی کار، توان، استعداد و مهارت نیروی انسانی، زمین، ماشین، پول، تجهیزات زمان، مکان و غیره. برای افزایش رفاه جامعه، به گونهای که افزایش آن به عنوان یک ضرورت، در جهت ارتقاء سطح زندگی انسانها و ساختن اجتماعی همواره مدنظر صاحبنظران سیاست، مدیریت و اقتصاد قرار دارد. عملکرد کارکنان که با شاخص بهرهوری سازمانی مورد سنجش قرار میگیرد به فعالیتهای مدیریت و بسترهای سازمانی بستگی دارد. بهرهوری نیروی انسانی به آسانی محقق نمیشود و مدیریت باید زمینه این بهبود عملکرد را در نیروی انسانی از طرق مختلف فراهم آورد.
تئوری سازمان و مدیریت | ۱۷ مرداد ۹۹