فناوری سازمان (تکنولوژی)

فناوری سازمان (Technology) مجموعه‌ای از فرآیندها، روش‌ها، فنون، ابزار، تجهیزات، ماشین آلات و مهارت‌های ساخت محصول یا ارائه خدمات است. تکنولوژی عبارتست از ابزار، روش وعملیات که برای تبدیل مواد مصرفی به محصول «داده به ستاده» استفاده می‌شود. از این نگاه مدرنیستی، فناوری، دارای سه رکن است: ابزار‌ها و تجهیزات، فرآیند‌ها و دانش فنی.

فناوری بویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات یک موضوع بسیار بااهمیت در تئوری سازمان و مدیریت است. مدیریت فناوری اطلاعات و رویکردهای گوناگون به مدل پذیرش فناوری در سازمان حاکی از اهمیت این موضوع هستند. در سایه تحول دیجیتال و رشد شتابان تکنولوژی مسائلی مانند هویت فناوری، سیستم‌های فنی-اجتماعی و ساخت اجتماعی فناوری مطرح گردید. این تغییر پارادایم اکنون در کانون توجه مدیران و پژوهشگران قرار دارد. سازمان‌های می‌کوشند با انتقال فناوری خود را با این تغییرات هماهنگ کنند.

تکنولوژی یکی از مفاهیمی است که در تئوری‌های مدیریت کلاسیک تاکنون مطرح بوده است. یکی از نخستین پژوهش‌های تاثیرگذار در این زمینه توسط جون وودوارد انجام شد و پس از آن نظریه چارلز پرو و تامپسون نیز اهمیت بسیاری دارد. در سال‌های اخیر و با تحولات زیاد در زمینه فناوری به رویکردهای کلاسیک به فناوری نقدهایی وارد آمد. با این وجود در این نوشتار برای آگاهی از رویکردهای سنتی به تکنولوژی در سازمان مروری بر این نظریه‌ها صورت می‌گیرد.

تعریف فناوری (تکنولوژی)

تکنولوژی ترکیبی است از دو واژخ یونانی: تکنو (Techno) به معنای هر آنچه که در طبیعت وجود نداشته باشد و لوژی (Logy) به معنای هر آنچه که مبتنی بر عقل و منطق باشد. واژه تکنولوژی راهی بس طولانی را در طول تاریخ پیموده، تا امروز بدین شکل در ادبیات مدرن امروزی مطرح گردیده است. در طول تاریخ واژه تکنولوژی را می‌توان به انحاء مختلف در زبان‌های گوناگون مشاهده نمود. در یونان معمولاً به معنای «هنر»، «صنعت» یا «مهارت» ترجمه شده است. ریشه این کلمه در زبان هند و اروپایی احتمالاً به معنای «کارِ چوبی» و یا «نجاری» بوده است.

تکنولوژی در لغت به معنای شگرد، ترفند و فن آمده است تکنولوژی یا فن‌آوری همواره به عنوان ابزار، بخشی از زندگی بشر را تشکیل داده است؛ اما مطرح شدن تکنولوژی به عنوان یکی از ابزارهای تولید، به انقلاب صنعتی در قرن هجدهم میلادی و جایگزینی نیروی ماشین، بجای انسان باز می‌گردد.

تکنولوژی، معمولا صنعت و ماشین­ را به ذهن متبادر می‌کند؛ اما عموم صاحب‌نظران معتقدند؛ که تکنولوژی در هر نوع سازمانی، اعم از صنعتی و خدماتی کاربرد دارد. زیرا تمام سازمان­‌ها، داده‌­ها را به ستاده‌­ها تبدیل می­‌کنند. بین عموم صاحب‌نظران توافق وجود دارد، که تکنولوژی(فن‌آوری) به اطلاعات، تجهیزات، فنون و فرآیندهای لازم برای تبدیل نهاده‌ها به ستاده­‌ها اطلاق می­‌شود. اما بر سر تعریف یک تکنولوژی خاص و اندازه‌گیری تکنولوژی یک سازمان، اختلافاتی وجود دارد.

تکنولوژی تولیدی (جون وودوارد)

نخستین پژوهش موفق در زمینه تکنولوژی به کار جون وودوارد (۱۹۶۵) در کتاب «مدیریت تکنولوژی» بر می‌گردد. این پژوهش بر اساس تفکر رایج اصول مدیریت به دنبال اصول جهانی بهترین ساختار برای عملکرد بهتر بود. در این مطالعه شرکت‌ها از لحاظ پیچیدگی فنی (Technical complexity) یعنی میزان اتوماسیون کار بررسی شدند. یعنی شرکتی که نیروی کار در فرآیند تولید نقش اساسی دارد، از نظر تکنولوژی ساده محسوب می‌شود. بر این اساس شرکت‌ها به سه، دسته تقسیم می‌شوند:

  • تولید تک محصولی و دسته‌های کوچک
  • تولید انبوده و دسته‌های بزرگ
  • فرآیند تولید مستمر
تکنولوژی تولیدی (جون وودوارد)

انواع تکنولوژی تولیدی (جون وودوارد)

تولید تک محصولی و دسته‌های کوچک «Small-batch»: این شرکت‌ها صورت کارگاه هستند و سفارشات را می‌گیرند و طبق خواست مشتری تولید می‌کنند. دوال کار به صورت تکراری است و به طور فزاینده به نیروی کار متکی است مانند تولید کنندگان پوشاک. از ماشین آلات کمتر استفاده می‌شود.

تولید انبوده و دسته‌های بزرگ «Large-batch» یک فرایند تولید نسبتاً طولانی که از قطعات استاندارد استفاده می‌کند. کالاهای پیش از ساخته شدن انبار می‌شوند. خط موناژ خودرو از این دسته است.

فرآیند تولید مستمر «Contious Process»:در این فرـآیند همه کارها به صورت مکانیزه صورت میگیرد واز دستکاه‌های پیشرفته استفاده می‌شود. در این فرآیند چیزی به نام شروعیا متوقف شدن دستگاه وجود ندارد. این روش تولید یک گام پس از خط مونتاژ قرار دارد مانند دارو سازی، واکتورها و پالایشگاه.

وودوارد دریافت فناوری بین ساختار و عملکرد و پل می‌زند. گالبرایت نیز در پژوهش دیگری که بر این اساس صورت گرفت نشان داد به طریقی مشابه ارتباطات نیز بین فناوری و ساختار نقش میانجی ایفا می‌کند.

رسمیت و تمرکز بالا در سیستم تولید انبوه، ارتباطات رسمی، حیطه کنترل وسیع، مهارت پایین کارکنان وساختار مکانیکی ازویژگی‌های تولید انبوه است که در تولید تک محصولی ومستمر حالت عکس دارد. اما نسبت پرسنلی با پیچیدگی کلی در تولید انبوه کماکان بیشتر است.

دو غفلت بزرگ مطالعات وودوارد یکی در نظر گرفتن تکنولوژی خدماتی بود و دیگر اینکه وی تنها بر سازمان‌های کوچک و متوسط «بین ۲۵۰- ۱۰۰۰ پرسنل» تاکید داشت. پژوهش‌های گروه استون در زمینه تاثیرگذاری اندازه نشان داد که تکنولوژی بر ساختار تاثیر می‌گذارد ولی تنها در سازمان‌های کوچک نه بزرگ. زیرا در سازمان‌های بزرگ تکنولوژی اصلی همه کارکنان را به خود مشغول نمی‌کند.

فناوری واحد‌های سازمانی (چارلز پرو)

در تجزیه‌وتحلیل دوایر سازمانی و طراحی دوایر سازمان از چارچوبی که چارلز پرو (۱۹۷۹) در کتاب «چارچوبی جهت تحلیل مقایسه‌ای» ارائه کرده، استفاده می‌شود. از این دسته‌بندی با عنوان فناوری مبتنی بر دانش نیز یاد می‌شود.

پرو دو بعد از فعالیت‌های سازمانی را شناسایی کرد:

  • تنوع (Variety): میزان استثناهایی که در کار رخ می‌دهد.
  • تجزیه‌پذیری (Analyzability): میزانی که بتوان کارها را استاندارد کرد.
فناوری واحد‌های سازمانی (چارلز پرو)

فناوری واحد‌های سازمانی (چارلز پرو)

براساس مدل پرو، فعالیت‌های مهندسی بسیار متنوع اما نظام‌مند می‌باشد بنابراین ساختار مکانیکی برای آن مناسب است. فعالیت‌های مدیریت استراتژیک بسیار متنوع بوده و در عین حال پاسخ مشخصی برای بسیاری مسائل وجود ندارد و ساختاری ارگانیک را می‌طلبد. کارهای اداری و دفتری هم تعداد استثناهای کمتری دارد و هم بسیار نظام‌مند است لذا ساختاری مکانیکی و بوروکراتیک برای آن کافی است.

پرو معتقد است کارهای سازمان عموماً روی خط اریب قرار می‌گیرند. یعنی کارها عموماً به صورت «تنوع پایین-تجزیه‌وتحلیل بالا» یا به صورت « تنوع بالا-تجزیه‌وتحلیل پایین» هستند. توجه پرو به غیر تکراری بودن کارها، تمرکز وی را بر فناوری به عنوان عامل تعیین‌کننده عدم‌اطمینان رهنمون می‌کند.

فناوری و وابستگی درون سازمانی (جیمز تامپسون)

جیمز تامپسون در کتاب سازمان‌ها در عمل به سال ۱۹۶۷ سه نوع وابستگی و به نفع آن سه نوع تکنولوژی را مشخص کرد. منظور از وابستگی درون سازمانی میزان یا حدودی است که دوایر سازمانی به لحاظ منابع یا مواد اولیه به یکدیگر وابسته هستند.

  •  وابستگی مشترک «Pooled» ← تکنولوژی واسطه‌ای «Mediating technology».
  • وابستگی متوالی «Sequential» ← تکنولوژی متوالی وابسته «Long-linked technology»
  • وابستگی متقابل «Reciprocal» ← تکنولوژی فشرده «intensive technology»

وابستگی مشترک یا مستقل: در این شرایط وابستگی بین دوایر در حداقل ممکن است. دوایر تنها در زمینه منابع مالی یا تحصیلات مسترک به هم وابستگی دارند. چمیم سازمان‌هائی از تکنولوژی واسطه‌ای استفاده می‌کنند. برای مثال می‌توان به شعب بانک اشاره کرد. چنین سازمان‌هاییکه نیاز به ارتباطات افقی اندکی دارند را می‌توان به صورذت مدیریت کلاسیک با تکیه بر این مقرر ساخت. به صورت مدیریت. فناوری واسطه‌ای مصرف کنندگان یا مشتریان را طی نوعی مبادله و مطالعه کنار هم قرار میدهد. مثلاً بانک بین پس انداز کنندگان و وام گیرندگان با تکنولوژی واسه‌ای پی می‌زند.

وابستگی متوالی: زمانیکه تولیدات یک واحد بهعنوان مواد اولیه واحد دیگر استفاده می‌شود، مانند خط مونتاژ، در این ثورت بین دو واحد وابستگی متوالی وجود دارد. ایننوع وابستگی نیازمند تکنولوژی متوالی وابسته است. در اینجا وابستگی دوایر بیشتر از حالت قبلی است و اختلال در یک واحد به واحد دیگر صدمه می‌زند. تولید مستمر و تولید انوبده و ودوارد در این دسته قرار می‌گیرند. نظر به وابستگیدوایر از طراحی باید به فکر مکانیسم‌های هماهنگی بود.

وابستکی متقابل: حد اعلای روابط بین دوایر کهمحصول از یک واحد به واحد دیگر رفته و پس از تغییرات به همان واحد بر می‌گردد. در برخی سازمان‌ها مانند بیمارستان‌ها از این وابستگی مشاهده می‌شود که چنین سازمان‌هائی از تکنولوژی فشرده استفاده می‌کنند. ارتباطات افقی در بیشترین مقدار است و جلسات بین واحد و همکار بین دوایر وگروه‌های کاری زیاد مشاهده می‌شود.

فناوری و وابستگی درون سازمانی (جیمز تامپسون)

فناوری و وابستگی درون سازمانی (جیمز تامپسون)

اگر بر اساس دیدگاه مدرنیستی به این تئوری نگریسته شود ربع چهارم خالی میماند. که این خلاف دیدگاه‌های مدرنیستی است. «بر اساس تئوری سیستمی نقد شود».

فناوری سازمان از دیدگاه هچ

ماری جو هچ در کتاب تئوری سازمان: مدرن، پست‌مدرن و نمادین انتقاداتی را به رویکردهای سنتی فناوری سازمان وارد کرد. تکنولوژی در برگیرنده مواد اولیه مصرفی و فرآیند تحولی می‌شود که در اقلام ورودی رخ می‌دهد و برارزش آنها می‌افزاید. از دیدگاه او تکنولوژی را می‌توان در سه سطح تحلیل کرد:

در سطح محیطی که نگاه از بیرون به سازمان است، سازمان‌ها به مشابه همان جعبه سیاه اقتصادان‌ها می‌باشند که طی آن اقلامی را به عنوان ورودی دریافت و مصنوعاتی  را به عنوان خروجی تولید می‌کنند.

در سطح سازمانی، هر سازمان یک هسته فنی دارد که نشان دهنده هدف اصلی سازمان است.

هسته فنی، فرآیند تبدیل را که نشان دهنده تکنولوژی اصلی (Core technologies) سازمان است در بر می‌گیرد.

تحلیل سطح سازمانی که با دیدگاه سیستمی نیز مطابق است از اقبال بیشتری برخوردار است.

خلاصه و جمع‌بندی

وودوارد نخستین پژوهشگری بوده است که اظهار می کند تکنولوژی کاربردی در هر صنعت به ساختاری نیاز دارد که متناسب و پاسخگوی آن باشد. تکنولوژی برساختار سازمان  تأثیر می‌گذارد و این مطالعه نخستین بار توسط وی مطرح شد. پرو پژوهشگر دیگری است که مطالعات خود را در مورد تکنولوژی  مبتنی بر دانش مطرح کرد. تامپسون به تکنولوژی پیوسته و مستمر، تکنولوژی واسطه ای و تکنولوژی فشرده اشاره کرد وی به اهمیت تکنولوژی اصلی اشاره دارد و منظور او آن نوع تکنولوژی اساسی وعمدۀ سازمان است که به وسیلۀ آن، سازمان شناخته و معروف می‌شود.

منبع:‌ کتاب تئوری سازمان دکتری مدیریت

5 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله