توانمندسازی زنان سازمان
توانمندسازی زنان در سازمان شامل افزایش وظایف شغلی بانوان با دادن استقلال به آنها و واگذاری اختیار تصمیمگیری در مورد شغل بدون تایید سرپرست است. به طور کلی توانمندسازی زنان ایجاد یک محیط کار است که در آن فرد مجاز به تصمیمگیری در موقعیتهای خاص مربوط به کارش باشد.
بحث توانمندسازی یکی از مباحث ویژه در حوزه توانمندسازی کارکنان و مدیریت زنان در سازمان است. برای ارتقای شغلی زنان در سازمان لازم است که توانمندی کافی در آنها ایجاد شود. پیشرفت شغلی زنان در سازمان در گرو توانمندسازی آنها است. این مهم در نظریههای بازار کار زنان نیز مورد تاکید قرار دارد. اگر سازمان بخواهد موانع ارتقای شغلی زنان را بردارد و سقف شیشهای را در هم بشکند باید به بحث توانمندسازی بانوان اهمیت دهد.
توانمندسازی زنان زمانی اتفاق میافتد که کارکنان به خوبی آموزش دیده باشند، از کلیه اطلاعات مرتبط و مناسب و بهترین ابزارهای ممکن برخوردار شوند، کاملاً در تصمیمگیریهای کلیدی درگیر شوند، و منصفانه پاداش بگیرند. بانوان در سازمانهای ایرانی ورود کردهاند و سقف آرزوی آنها دیگر اشتغال صرف نیست. آنها به دنبال راه یافتن به بالای سطوح سازمان هستند و دستیابی به این هدف نیازمند توانمندسازی آنها است. نظر به اهمیت موضوع در این مقاله به مطالعه توانمندسازی زنان سازمان میپردازیم.
نظریه توانمندسازی زنان در سازمان
نظریه توانمندسازی درحالیکه به اهمیت افزایش قدرت برای زنان واقف است، کوشش دارد قدرت را کمتر از منظر برتری فردی و بیشتر از منظر توان زنان برای خودکارآمدی و عزت نفس شناسایی کند. این نظریه به دنبال تواناسازی زنان از راه توزیع مجدد قدرت در خانواده، سازمان و جامعه است.
براساس نظریه برابری زنان میخواهند به اندازه مردان در جریان اصلی توسعه قرار بگیرند. این اصلی است که در جوامع پیشرفته محقق شده اما در جوامع عقب افتاده هنوز فرسنگها دور از دسترس است. در دنیای کنونی زنان با هنجارها، ارزش ها، باورها و رسوم متفاوت از مردان متمایز شده اند. این عوامل به صورت فرهنگ رایج در طی اعصار عمل کرده است. سه دسته عوامل اصلی در نظریه توانمندسازی زنان عبارتند از:
- نگرشها (عزت نفس و خودکارآمدی شغلی)
- توانمندیها (دانش، مهارت و آگاهی اجتماعی و سیاسی)
- عملکرد جمعی (مشارکت سیاسی و اجتماعی)
به فرایندی که این عوامل با هم تلفیق میشوند «توانمندسازی زنان» گفته میشود. نتیجه آن دست یابی به استقلال زنان، افزایش حمایتهای اجتماعی، کنترل محیط کار و افزایش قدرت تصمیمگیری و کارایی فردی است.
توانمندسازی تغییری در زندگی افراد است که با آن به توانایی میرسند و از زندگی انسانی و شأن و کرامت برخوردار میشوند. همچنین به ویژگیهای بیرونی مانند سلامت، تحرک، آموزش و آگاهی، کسب جایگاه در خانواده، مشارکت در تصمیمگیری و میزان امنیت مادی و خصوصیات درونی مانند خودآگاهی و اعتمادبه نفس دست مییابند.
تجمیع آرای اندیشمندان در زمینه توانمندسازی زنان
پژوهشها و تجارب در زمینه توانمندسازی زنان به نقش عوامل و زمینههای بیرونی و درونی پرداختهاند. پژوهشگران معتقدند از جمله عواملی که موجب افزایش و ایجاد توانمندی زنان در عرصه فرهنگی و اجتماعی میشود شامل موارد زیر است:
- نگرشها، ارزشها و باورها
- دانش، مشارکت و تفکر نقادانه
- آموزش زنان
- توانمندی اجتماعی
- داشتن مهارتهای خاص
- مهارت و دانش آنان برای تولید
- سایر مهارتهای بهبود دهنده زندگی
- مشارکت به منزله میزان تصمیم اثرگذار
- آگاهی و ظرفیتسازی
- مشارکت و تعامل در گروههی محلی
نگرش ها، ارزشها و باورها، به ویژه باورهای مربوط به خودکارآمدی، خودارزشی و احساس کنترل که بر فرایند توانمندسازی اثرگذار است. دانش، مشارکت و تفکر نقادانه یعنی افراد با حمایت و مشارکت متقابل میتوانند پیرامون جنبههای درونی و بیرونی مشکل، تفکر نقادانه داشته باشند.
تعامل نیز یعنی زنان از طریق عمل انعکاسی میتوانند راهبردهای عملی، بسیج منابع و دانش و مهارتهای مورد نیاز برای تاثیر بر ساختارهای درونی و برونی ممکن کنند. منظور از آگاهی و ظرفیتسازی، توانایی مدیریت مولد، ایجاد ساختارهای اقتصادی جایگزین به لحاظ مالی است. همچنین شامل توانایی تعامل در حوزه عمومی و مشارکت در گروه غیرفامیل است.
خلاصه و نتیجهگیری
توانمندسازی زنان یکی از استراتژیهایی است که میتواند به صورت غیرمستقیم به افزایش بهرهوری سازمانی کمک کند. در نهایت بانوان به عنوان نیروهای سازمان در هر بخش کوچک و بزرگ را به شکلی قابل توجه، ارتقا بخشد. با افزایش سطح اختیارات و وظایف محول شده به هر یک از زنان، انتظار میرود که در صورت به کار گرفتن این سطح توانمندیهای جدید، شاهد ارتقای خروجیها و نزدیک شدن به اهداف کوچک و بزرگ باشیم. از این جهت، این توانمندسازی منابع انسانی از کوچکترین عضو تا مدیران ارشد، باید کاملا هدفمند بوده و در راستای رسیدن به اهداف و ساده کردن مسیر حرکت، صورت بگیرد. در غیر این صورت بدتر ردیف وظایفی ایجاد کردهایم که پاسخدهی درستی به آنها صورت نمیگیرد.
در توانمندسازی زنان بر تفویض اختیار و قدرت تصمیمگیری تمرکز زیادی میشود. تصمیمات میتوانند بزرگ یا کوچک باشد و اندازه و تأثیرِ تصمیم بر عهده کارفرما است. منطق توانمندسازی زنان افزایش مسئولیت کارکنان، ایجاد روحیه در کارکنان و ارتقاء کیفیت زندگی کاری آنها است. در حالت ایدهآل، هنگامی که فرد در یک سازمان احساس کند به او اعتماد شده است، مولدتر و وفادارتر خواهد بود و اعتماد به نفس بیشتری خواهد داشت. با توانمندسازی، بانوان انگیزه میگیرند تا از توناییها، مهارتها و خلاقیتشان در کار استفاده کنند.
مدیریت زنان | ۲۳ بهمن ۰۰