عملکرد سبز
عملکرد سبز (Green Performance) شاخصی برای سنجش میزان پایبندی کسبوکارها به فعالیتهای زیستمحیطی و حفظ منابع برای نسلهای آینده است. کوششهای سازمان در راستای تولید پاک و استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر در نهایت منجر به پایداری و توسعه پایدار میشود.
فعالیتهای سازگار با محیطزیست حیاتیترین مسئله در هر سازمانی است. سازمانها میکوشند تا از زنجیره تامین سبز در فعالیتهای خود استفاده کنند. همچنین با بازیافت محصولات و مدیریت ضایعات در زنجیره تامین حلقه بسته به محیطزیست احترام بگذارند. مدیریت منابع انسانی نیز برای هماهنگی با این نگرش به سوی مدیریت منابع انسانی سبز دگرگون گردیده است. کارکنان در چنین جو سازمانی میتوانند با نوآوری سبز به هدفهای زیستمحیطی سازمان عینیت بخشند.
مسئولیت اجتماعی شرکتها امروز در فعالیتها و فرایندهای سازمانی متجلی است. سازمانها و کسبوکارها مجدانه میکوشند فعالیتهای تولیدی خود را به سوی تولید سبز هدایت کنند. فعالیتهای ترویجی و تبلیغی نیز در قالب بازاریابی سبز و آمیخته بازاریابی سبز ساماندهی میگردد. مدیریت مالی نیز با مفاهیمی مانند حسابداری سبز و مدیریت هزینه در زمینه مسائل اجتماعی ممزوج است. نظر به اهمیت موضوع در این مقاله به مفهومسازی و تعریف عملکرد سبز در سازمان پرداخته میشود.
مفهومسازی مدیریت عملکرد سبز
در واقع موضوع عملکرد سبز ریشه در تحولات صنعتی و سازمانی در هزاره سوم دارد. بسیاری از مطالعات پژوهشگران صنعتی و سازمانی مربوط به شناسایی، ارزیابی یا ارتقای فعالیتهای پایدار است. هر سازمان برای دستیابی به اهداف خود نیاز دارد که کارکنانش مشاغل خود را در سطح قابل قبولی از بهرهوری انجام دهند. این موضوع هم در مورد سازمانهای دولتی اهمیت دارد و هم در شرکتهای خصوصی ضروری میباشد.
از دیدگاه اجتماعی، بهترین خواستۀ هر فرد برای سازمانها، برخورداری از کارکنانی است که کار خود را خوب انجام دهند. عملکرد خوب، بهرهوری سازمان را افزایش میدهد و این نیز مستقیماً باعث ارتقای اقتصاد ملی و همینطور ارتقای خدمات سازمان میشود. معمولاً عملکرد سبز از چشمانداز نظریههای مختلف، با تمرکز بر انگیزشها به جای توانایی، مورد بحث قرار میگیرد. بهعلاوه هم عوامل محیطی و هم عوامل شخصی تأثیر مهمی بر عملکرد شغلی و عملکرد سازمانی دارند. توجه به مسائل زیستمحیطی در کانون مدیریت عملکرد امروز قرار دارد.
عملکرد پیامدی از تأثیر متقابل توانایی و انگیزش است. افراد اگر صرفاً توانایی و انگیزش لازم را داشته باشند، کارهای خود را خوب انجام میدهند. عملیات سازمانی و شرایط شغلی میتوانند این ویژگیهای فردی را افزایش دهند و به رفع موانعی که در عملکرد سبز دخالت دارند، کمک کنند. توانایی و انگیزش میتوانند به عملکرد منتهی شوند، اما موانع سازمانی میتواند آنها را مهار کند. عملکرد سبز خوب به توانایی و انگیزه نیاز دارد . بازدارندههای سازمانی، مانند آموزش ضعیف میتواند در عملکرد سبز خوب مداخله کند. بنابراین توجه به این نکته ضروری است که داشتن توانایی و انگیزۀ بالا عملکرد سبز را تضمین نمیکند؛ و برای ارتقای عملکرد سبز کارکنان فراهم نمودن شرایط شغلی مناسب و از میان برداشتن موانع سازمانی از اهمیت فراوانی برخوردار میباشد.
تعریف مدیریت عملکرد سبز
مدیریت عملکرد سبز اصطلاح عامیبرای آن دسته از فعالیتهای سازمانی است که با فعالیتها، فرایندها و مسئولیتهای زیستمحیطی سروکار دارد. مدیریت عملکرد سبز راهی برای تسهیل برقراری ارتباط و ایجاد تفاهم بین سازمان و محیطزیست است. این موضوع به پیدایش محیط مطلوب تر کاری و تعهد بیشتر نسبت به کیفیت خدمات منجر میشود. مدیریت زیستمحیطی را میتوان مجموعهای از اقدامات و اطلاعات برای استفاده بهینه از منابع طبیعی در جهت دستیابی کارا و اثربخش به اهداف سازمانی تعریف کرد.
میتوان مدیریت زیستمحیطی را رویکردی دانست که با استفاده از ارتباطات دو جانبه بین سازمان و محیطزیست است. از یکسو جهت تفهیم خواستها و انتظارات سازمان و کارکنان از سوی دیگر، جهت انتقال تقاضاها و خواستهای کارکنان به سرپرستان و مدیریت سازمان، محیطی را جهت استفاده بهینه از کلیه امکانات و منابع درجهت تحقق اهداف سازمان پدید میآورد.
مدیریت زیستمحیطی باعث میشود تا سرپرستان به آسانی عملکرد ضعیف کارکنان را تشخیص دهند و جهت بهبود آن اقدام نمایند. از سوی دیگر با دادن پاداشهای مناسب به عملکرد مطلوب کارکنان، عملکردهای مطلوب را ترغیب و به تکرار آنها کمک نمایند. مدیریت زیستمحیطی فرایندی است که هم ارزشیابی عملکرد و هم نظامهای انظباطی و خطمشیهای رسیدگی به شکایات را بعنوان ابزار مدیریتی خود در بر میگیرد.
شاخص بهبود عملکرد سبز
- کارکنان چقدر از پایداری محیطزیست در سازمان آگاه هستند؟
- کارکنان چقدر خوب درک میکنند که چرا پایداری برای سازمان اهمیت دارد؟
- برنامه پایداری سازمان چگونه بر رفتار کارکنان تأثیر می گذارد؟
- پایداری چقدر برای کارکنان مهم است؟
- آیا هیچ گروهی نیاز به پشتیبانی ویژهای دارد؟
ویژگیهای شغل و عملکرد سبز
یکی از نظریههای بسیار تأثیرگذاری که به ماهیت عملکرد مشاغل مربوط میشود، نظریه پایداری عملکرد است. فرضیه زیربنایی نظریه مزبور این است که ماهیت درونی وظایف شغلی میتواند در افراد برای احترام به محیطزست انگیزه ایجاد کند. در صورتی که شغل جالب و لذتبخش باشد، افراد مشاغل خود را دوست خواهند داشت. انگیزش بالاتری دارند و کار بهتری انجام میدهند. بر اساس نظریه پایداری، مشخصههای شغل القا کنندۀ برخی از حالتهای روانی است که به خشنودی، انگیزش و عملکرد سبز منتهی میشود.
مشخصهها یا ویژگیهای اصلی به سه حالت روانی منجر میشود. تنوع مهارت، هویت وظیفه و اهمیت وظیفه باعث احساس ارزشمند بودن کار میشوند؛ اختیار به احساس مسئولیت منجر میشود؛ و بازخورد باعث آگاه شدن از نتایج کار خواهد شد. این سه حالت برای ایجاد خشنودی و انگیزش در کارکنان، جنبه حیاتی دارند. در صورتی که شغل این سه حالت را القا کند، افراد دارای انگیزش خواهند بود، احساس خشنودی خواهند کرد و عملکرد بهتری خواهند داشت.
آخرین قسمت نظریه، تأثیر تعدیلکنندۀ نیروی نیاز به رشد است. یک متغیر شخصیتی و بیانگر نیاز فرد به محقق ساختن نیازهای درجه بالاتر است، مثل رشد فردی، اختیار، یا پیشرفت.رابطۀ ویژگیهای شغل با حالتهای روانی و با پیامدها عمدتاً در افرادی که نیروی نیاز به رشد بالا دارند، بیشتر است. این مفهوم مربوط به نظریه انطباق فرد با شغل است که بر اساس آن، فقط افراد خاصی به مشاغل دارای نیروی نیاز به رشد بالا، پاسخ خوبی میدهند. در مطالعاتی که از خود توصیفی کارکنان به عنوان مقیاس ویژگیهای اصلی استفاده شده است، از رابطۀ انگیزش و عملکرد و نیز از تأثیر تعدیلکنندۀ نیروی نیاز به رشد حمایت شده است.
عملکرد سبز کارکنان
مدیریت عملکرد سبز یکی از مباحث ویژه مدیریت منابع انسانی سبز است و ابزار مناسبی برای ارتقای بازده کارکنان و سازمان بهحساب میآید. مدیریت عملکرد رویکردی است که با دادن آموزشهای لازم به نیروی کار و همچنین برقراری یک نظام منصفانه در ارزیابی عملکرد کارکنان و نیز برقراری نظامهای حقوق و مزایا و پاداشهای مبتنی بر عملکرد، سعی در ایجاد همدلی بین کارکنان و سرپرستان دارد تا از این طریق اهداف کارکنان را با اهداف سازمان همسو نموده و بر بهرهوری نیروی انسانی بیافزاید.
در صورتی که مدیریت زیستمحیطی با ملزومات و پیشنیاز آن در سازمان طراحی و اجرا شود، میتواند بخشی از مسائل و مشکلات سازمان را شناسایی و در جهت حل آنها راهکارهای عملی ارائه کند. مدیریت زیستمحیطی، نگرش فراگیر به فعالیتهای افراد و سازمان دارد و با سازوکارهایی مشخص بین عملکرد فردی و سازمانی همافزایی ایجاد میکند. پیچیدگی محیط عرصه رقابتی کسبوکار و افزایش انتظارات مشتریان، ضرورت آگاهی از نقاط قوت و ضعف سازمان و بهبود مستمر بهرهوری را بیش از پیش آشکار نموده است.
یکی از دغدغههای اساسی سازمانهای امروز دستیابی به یک شیوه مدیریت زیستمحیطی فراگیر، قابل اعتماد و انعطافپذیر است. سازمانها با توسل بر آن میتوانند اطلاعات دقیق و کافی از جایگاه امروز خویش بهدست آورند و با نگاه به آینده، از خطاهای گذشته درس بگیرند.
خلاصه و جمعبندی
بهبود مستمر عملکرد سبز سازمانها، نیروی عظیم همافزایی ایجاد میکند که این نیروها میتواند پشتیبان برنامه رشد، توسعه و ایجاد فرصتهای تعالی سازمانی شود. دولتها و سازمانها و مؤسسات همواره در جهت نیل به این هدف میکوشند. بدون بررسی و کسب آگاهی از میزان پیشرفت و دستیابی به اهداف و بدون شناسایی چالشهای پیش روی سازمان این بهبود میسر نمیشود. کسب بازخور و اطلاع از میزان اجرای سیاستهای موجود و شناسایی مواردی که به بهبود جدی نیاز دارند، اهمیت بسیاری دارد.
دستیابی به این اهداف بدون اندازهگیری و ارزیابی امکانپذیر نیست و علم مدیریت نیز مبین مطالب مذکور است. هر چه را که نتوانیم اندازهگیری کنیم نمیتوانیم کنترل کنیم و هر چه را که نتوانیم کنترل کنیم مدیریت آن امکانپذیر نخواهد بود. موضوع اصلی در تمام تجزیه و تحلیلهای سازمانی، عملکرد است و بهبود آن مستلزم اندازهگیری است. برای این منظور میتوان از پرسشنامه عملکرد سبز استفاده کرد. پژوهشگران میتوانند دستاوردهای خود در این زمینه را با سایر کاربران پایگاه پارسمدیر به اشتراک بگذارند.
نگارنده: مهدیه نگارستانی | تئوری سازمان و مدیریت , مدیریت تولید | ۰۴ آذر ۰۱