رهبری معنوی

رهبری معنوی ایجاد انگیزه‌ای درونی و الهام‌بخش در کارکنان مبتنی بر ارزش‌های محوری سازمان است که به بهره‌وری اخلاقی منجر می‌شود. این شیوه از رهبری سازمانی در پاسخ به تغییرات محیط درونی و بیرونی در عصر حاضر است. این پاسخگویی نیز نیازمند یک تحول سازمانی است که باعث رشد و پیشرفت و اثربخشی سازمانی می‌گردد. از سوی دیگر به صورت همزمان سعادت و رفاه کارکنان را مورد توجه قرار دهد.

رهبران برای ایجاد معنویت در محیط کار نیازمند برخورداری از قابلیت‌های ذهنی هستند که هوش معنوی نامیده می‌شود. به نظر می‌رسد که این تئوری فرای یک چارچوب قوی برای برآورده کردن نیازهای فوق الذکر باشد. رهبری معنوی شامل برانگیختن و الهام بخشیدن کارکنان از طریق یک بینش متعالی و یک فرهنگ بر مبنای ارزش‌های نوع دوستانه است. این شیوه رهبری موجب پرورش نیروی انسانی با انگیزه، متعهد بهره‌ور می‌شود.

تئوری رهبری معنوی یک تئوری علّی برای تغییر و تحول سازمانی و خلق یک سازمان یادگیرنده و خود انگیخته می‌باشد. این تئوری بر مبنای الگوی انگیزه درونی که بینش و بصیرت، ایمان و امید، عشق به نوع دوستی، معنویت محیط کاری و سعادت و بقاء معنوی را با یکدیگر تلفیق و ترکیب می‌کند تدوین و تکمیل گردید. نظر به اهمیت موضوع در این مقاله به تشریح رهبری معنوی پرداخته شده است.

تعریف رهبری معنوی

رهبری معنوی Spiritual leadership شیوه‌ای از هدایت کارکنان جهت دستیابی به اهداف سازمانی مبتنی بر نفوذ درونی و الهام‌بخشی است. هدف رهبری معنوی این است که نیازهای معنوی رهبر و پیروان را برای بقاء معنویت و سعادت معنوی فراهم کند. این مهم از طریق احساس عضویت و معنا در کار برای خلق بینش و بصیرت و هم خوانی ارزشی صورت می‌گیرد. همچنین در سطوح فردی، تیمی و سازمانی انجام می‌شود. سرانجام پرورش سلامت روانی مثبت، تعهد سازمانی کارکنان و بهره‌وری سازمانی محقق می‌شود.

این مفهوم در دهه‌های اخیر بیشتر مورد تاکید قرار گرفته و پیوند ناگسستنی با اخلاق، رهبری اخلاقی و دین دارد. در توضیح معنویت چنین بیان می‌کنند:

  • رابطه فرد با خدا و قدرت متعالی: واگذاری امر به او اعتماد به قدرت و هدایت همه جانبه او
  • رابطه فرا رونده و ایجاد وحدت با طبیعت، انسان‌ها و رسیدن به یگانگی و اتحاد با هستی
  • جستجوی معنی در زندگی و هدفمند و جهت دار دیدن زندگی
  • فر روندگی از خود، خود محوری، فرا رفتن از تمایلات و آرزوها و نیازهای نفسانی
  • پرورش فضایل انسانی از قبیل عشق الهی، مهربانی، مودت و بخشای‌شگری
  • مواجه شدن با وجود منعالی که موجب عشق، أعجاب، خشوع و حتی بی خودی فرد در مقابل آن نیرو گردد.
  • قدسی پنداری طبیعت، هستی و معنایابی در زندگی

رهبری براساس معنویت در سازمان منجر به بهبود اخلاق کاری می‌شود و سلامت سازمانی را تضمین می‌کند. رهبرانی که از طریق انگیزه‌های درونی کارکنان را تحت تاثیر قرار می‌دهند، اثرات پایداری در موفقیت سازمان دارند. به این ترتیب معنویت در تاروپود و فرهنگ سازمانی وارد می‌شود و اثرات بلندمدتی خواهد داشت.

رویکردهای رهبری معنوی

دو رویکرد را در رابطه با رهبری اخلاقی معرفی کرده‌اند که رویکرد اول آن رهبری معنوی نامیده می‌شود. رهبران معنوی دیدگاه‌های سطح بالایی دارند. ریشه این دیدگاه‌ها ممکن است وابسته به یک مذهب خاص باشد. از این دیدگاه، رهبری معنوی رابطه تنگاتنگی با رهبری اخلاقی دارد. پژوهشگران اعتقاد دارند که معنویت ابعاد مختلفی به شرح زیر دارد:

  • بعد روحانی که به خدا و بعد فرامادی مرتبط می‌شود.
  • معنا و هدف در زندگی: در زندگی معنوی خلائی وجود ندارد.
  • داشتن رسالت در زندگی: افراد معنوی احساس وظیفه و تعهد می‌کنند.
  • تقدس زندگی: زندگی سرشار از تقدس است و این تقدس در همه چیز قابل مشاهده است.
  • اهمیت ندادن به ارزش‌های مادی: رضایت نهایی در مادیات نیست
  • نوع دوستی: همه را آفریده خدا میداند و از طریق عدالت اجتماعی جلوی رنج و ناراحتی دیگران را می‌گیرد.
  • آرمان گرایی: جهان بهتری از این جهان وجود دارد و فرد به دنبال دستیابی به آن است.
  • آگاهی از مصائب: درد، مصیبت و مرگ قسمتی از زندگی هستند و به زندگی روح می‌دهند.
  • ثمرات معنویت: معنوی بودن واقعی سبب تغییر در همه جنبه‌های زندگی و زیستن می‌شود.

غالب رویکردها و مدل‌های رهبری، صرف نظر از این که رویکرد رهبر – محور، رهبر – پیرو دوگانه) یا رویکرد جمعی را اختیار کرده باشند، بر نقش رهبر در فرایند اعمال نفوذ اذعان دارند. از دید فرای و ریو برای تشخیص رهبری معنوی می‌بایست اخلاقیات و درستی خود رهبر بررسی شود و در ادامه تعیین شود آیا این ارزش‌ها به اقدام و عمل می‌انجامد یا خیر. درستی، امانتداری و فروتنی ویژگی‌های شخصیتی اساسی رهبران معنوی هستند. برای سنجش این مقوله می‌توان از پرسشنامه رهبری معنوی استفاده کرد.

معنویت در محیط کار

یکی از اصلی ترین اجزای محیط‌های کاری معنوی، رهبر معنوی است. سازمان‌ها نیاز دارند که در مسیر تبدیل خود به سازمان‌های یادگیرنده، معنویت را در محل‌های کار خود رواج دهند و به همین خاطر احتیاج به رهبری معنوی دارند. در این بین وظیفه رهبری را می‌توان کمک به دیگران در یافتن روح درونی خود، به دست آوردن و حفظ اعتماد دیگران، گوش دادن مؤثر به خواسته‌های دیگران و در کل، خدمت به همکاران خود بدون در نظر گرفتن علائق شخصی دانست.

فرهلم (۱۹۹۶)، از اولین پژوهشگرانی بود که واژه معنویت و رهبری را با هم برای تشریح معنویت در رهبری محیط کار به کار برد. از آن تاریخ دیگران کوشش کردند تا به مدلش اعتبار بخشیده، به سوی تئوری رهبری معنوی رهنمون شوند. برخی از نویسندگان، مدل هایی ارایه کردند که با سازه هایی مانند هوش عاطفی، اخلاقیات، ارزش‌ها و با مدل‌های رهبری مانند کاریزماتیک، تبدیلی، تحول آفرین و خدمتگزار مرتبط بوده است.

با معرفی تئوری رهبری معنوی یک انتقال قابل توجه در حوزه رهبری اتفاق افتاد. از مدت‌ها قبل معنویت خارج از حوزه پژوهش‌های علمی قرار داشت. به هرحال پژوهش‌های زیادی نشان داد که ارزش‌های معنوی با اثربخشی رهبری رابطه مثبت دارند. رهبران معنوی چشم‌اندازی را ایجاد می‌کنند تا مطمئن شوند پیروان به احساس معناداری در کارشان برسند. آنها فرهنگ سازمانی بر مبنای عشق انسان دوستی فراهم می‌کنند. طی این فرهنگ، افراد به همدیگر احترام و توجه دارند. لذا نیاز به عضویت برآورده می‌شود. در این الگو بر انعکاس معنویت در چشم‌انداز و فرهنگ سازمانی تأکید شده است.

خلاصه و جمع‌بندی

رهبری معنوی بر فرایند اثرگذاری اجتماعی جمعی تأکید دارد که همه اعضاء گروه‌ها را برای کار کردن به روش‌های معنادار توانمند می‌سازد. این سبک رهبری نسبت به سایر تئوری‌های معنویت تأکید کمتری بر محوریت رهبر دارد. بیشتر بر روی تمرکز همه اعضای گروه به منظور رسیدن به نیازهای معنوی و ارتقای تعهد و عملکرد سازمانی تأکید دارد. در این رویکرد، نیازهای معنوی اساس و شکل رهبری معنوی را مشخص کرده و هر شخصی که تأثیر مثبتی بر روی تعالی گروه، عضویت و عملکرد داشته باشد به عنوان رهبر تلقی می‌شود.

رهبری معنوی هم علت او هم اثر تعاملات اعضای گروه‌ها و رهبران رسمی و غیر رسمی است. این شیوه شامل برانگیختن و الهام بخشیدن کارکنان از طریق یک چشم‌انداز متعالی و یک فرهنگ بر مبنای ارزش‌های نوع دوستانه برای پرورش نیروی انسانی با انگیزه، متعهد و بهره ور می‌باشد. این رهبران از طریق ایجاد حساسیت نسبت به خود و دیگران و ماوراء و طبیعت در افراد سازمان، آنها را نسبت به شغل و کار خود علاقمند می‌کند، سپس باعث برانگیختن آنان نسبت به وظایف کاری خود می‌شود و در نتیجه موجبات بقای معنوی آنان را فراهم می‌آورد.

نظریه رهبری معنوی یک تئوری علی برای تغییر و تحول سازمانی و ایجاد سازمان یادگیرنده و خود برانگیخته می‌باشد. این تئوری بر مبنای الگوی انگیزه درونی که چشم‌انداز و بصیرت، ایمان و امید، عشق به نوع دوستی، معنویت محیط کاری و سعادت و بقاء معنوی را با یکدیگر تلفیق و ترکیب می‌کند، تدوین و تکمیل گردید.