روش گراندد تئوری

گراندد تئوری (Grounded Theory) یا نظریه داده بنیاد یک روش تحقیق کیفی است که برای نظریه‌پردازی پیرامون پدیده مورد مطالعه استفاده می‌شود. این روش زمانی استفاده می‌شود که ادبیات پژوهش پیرامون موضوع از غنای لازم برخوردار نباشد. همچنین هدف ارائه یک نظریه جدید است که تاکنون در جوامع پژوهشی مطرح نشده است.

این روش توسط دو جامعه شناس به نام بارنی گلیزر و آنسلم اشتراوس در سال ۱۹۶۷ میلادی معرفی شد. البته بعدها میان این پژوهشگران اختلاف نظرهایی پیش آمد و راهشان از هم جدا شد. همچنین پژوهشگران دیگری مانند کوربین و چارمز رهیافت‌های دیگری را برای این روش ارائه کردند. بیشتر پژوهشگران ایرانی از روش اشتراوس و کوربین برای انجام تحلیل گراندد تئوری استفاده می‌کنند که همان «رهیافت نظام‌مند» است..

روش اصلی گردآوری داده‌ها در این روش استفاده از انواع مصاحبه است. با تحلیل و کدگذاری متن مصاحبه‌ها به ارائه مدل پارادایمی پرداخته می‌شود. در روش گراندد تئوری با استفاده از یک دسته داده‌ها، نظریه‌ای تکوین می‌یابد. به طوری که این نظریه در یک سطح وسیع، یک فرایند، عمل یا تعامل را تبیین می‌کند. در این نوشتار کوشش بر آن است تا مبانی زیربنایی روش نظریه‌پردازی داده‌بنیاد تشریح شود.

پیدایش روش گراندد تئوری

بارنی گلیزر (Barney Glaser) و آنسلم اشتراوس (Anselm Strauss) در دهه ۱۹۶۰ در خلال مطالعه  مفهوم مرگ در بیماریان و نگرش آنها به نزدیکان‌شان به دستاوردهایی رسیدند که در کتابی با نام «گراندد تئوری» منتشر شد. آنها در این کتاب رویکرد تازه‌ای در روش پژوهش ارائه کردند که هدف آن کاهش سلطه روش‌های کمی بر علوم اجتماعی و پرستاری بود.

کتاب گلیزر و اشتراوس به سال ۱۹۶۷ منتشر شد یعنی زمانی که طرفداران مکتب فکری فرانکفورت و نظریه انتقادی به شدت به پارادایم اثبات‌گرایی می‌تاختند. دیدگاه‌های جان دیویی، هربرت بلومر، رابرت مرتون، جرج هربرت مید و تالکوت پارسونز در شکل‌گیری روش داده‌بنیاد گلیزر و اشتراوس تاثیر زیادی داشت.

رهیافت اشتراوس، کوربین و چارمز

گلیزر، اشتراوس، کوربین و چارمز

مراحل تکامل روش نظریه‌پردازی داده‌بنیاد در چهار دهه قابل بررسی است:

  • دهه اکتشاف (۱۹۶۰-۱۹۷۰)
  • دهه توسعه (۱۹۷۰-۱۹۸۰)
  • دهه انتشار (۱۹۸۰-۱۹۹۰)
  • دهه تمایز (۱۹۹۰ تاکنون)

پس از دهه ۱۹۹۰ گلیزر و اشتراوس با هم به دچار مشکلات فکری شدند. ژولیت کوربین به همفکری با آنسلم اشتراوس پرداخت و رهیافت نظام‌مند را مطرح کرد. از سوی دیگر کتی چارمز به توسعه رهیافت ساختارمند پرداخت و گلیزر خشمگین نیز رهیافت ظاهرشونده را مطرح کرد.

فلسفه روش گراندد تئوری

فلسفه علمی روش گراندد تئوری براساس نظریه کنش متقابل نمادین (Symbolic interactionism) قرار دارد. تعامل‌گرایی سمبولیک خود مبتنی بر پارادایم تفسیری است. در تعامل‌گرایی سمبولیک اعتقاد بر این است که مردم مبنای اینکه چگونه سمبول‌های خاص مانند پوشش‌، عبارات کلامی و غیرکلامی را معنی و تفسیر می‌نمایند، رفتار کرده و با یکدیگر تعامل دارند. عناصر کلیدی روش گراندد تئوری شامل نمونه‌گیری نظری، مقایسه ثابت، کدگذاری باز، محوری و انتخابی، یادآوری و اشباع نظری، توسط اشتراوس و کوربین توصیف شده است.

نظریه حاصل از اجرای چنین روش پژوهشی، نظریه‌ای فراگردی است. از مزایای روش گراندد تئوری این است که:

  • تئوری به شکل منظم و بر اساس داده‌های واقعی شکل می‌گیرد.
  • برای موقعیتی مناسب است که دانش ما در مورد آن محدود است.
  • تئوری قابل اعتنا پیرامون پدیده مورد مطالعه، موجود نیست که بتوان بر اساس آن فرضیه‌پردازی کرد.
  • گراندد تئوری در بازه انجام پژوهش رشد می‌کند و از رهگذر تعامل مستمر بین گردآوری و تحلیل داده‌ها حاصل می‌شود.

رهیافت‌های نظریه‌پردازی داده‌بنیاد

امروزه ۳ رهیافت مسلط در نظریه­ پردازی زمینه بنیان قابل تفکیک است:

نظریه­ داده بنیاد یکی از استراتژی‌‌های پژوهش محسوب می‌­شود که از طریق آن نظریه‌‌پردازی بر مبنای مفاهیم اصلی حاصل از داده‌‌های موجود در زمینه، شکل می‌گیرد. اینگونه نظریه‌پردازی مبتنی بر استعاره کولاژ و همانند مدل سطل زباله تصمیم‌‌گیری می‌باشد که از تلاقی تصادفی اجزاء و البته با هنرنمایی نظریه‌پرداز ترکیبی نو، بدیع و جذاب خلق می‌شود.

مدل‌های گراندد تئوری

رهیافت‌های گراندد تئوری

به عبارت دیگر، نظریه‌‌پرداز زمینه‌‌بنیان در زمینی متشکل از داد‌‌های پراکنده متعدد و متنوع سیر نموده و به منظور دستیابی به نظریه‌های نو با هنرنمایی آنها را ترکیب می‌نماید. خلاقیت یکی از اجزای مهم نظریه‌‌پردازی زمینه‌‌بنیان است. رویه­‌های این روش پژوهشگر را مجبور می‌‌سازد که پیش‌فرض‌‌ها را درهم شکسته و از عناصر قدیمی نظمی نو بیافریند.

استراتژی روش گراندد تئوری

استراتژی نظریه­ داده بنیاد زمینه­ بنیان از نوعی رویکرد استقرایی بهره می‌­گیرد. یعنی روند شکل­‌گیری نظریه در این استراتژی حرکت از جزء به کل است. این روش یک سلسله رویه­‌های سیستماتیک را به کار می­‌گیرد تا نظریه‌­ای مبتنی بر استقرا درباره پدیده­ مورد نظر ایجاد کند. یافته‌های تحقیق دربرگیرنده تنظیم نظری واقعیت تحت بررسی است نه یک سلسله ارقام یا مجموعه‌­ای از مطالب که به یکدیگر وصل شده باشند.

هدف نظریه­ پردازی زمینه­ بنیان ساختن و پرداختن نظریه‌­ای است که در زمینه مورد مطالعه صادق و روشنگر باشد. این استراتژی پژوهش بر سه عنصر: مفاهیم، مقوله‌­ها و گزاره­‌ها استوار است.

مراحل نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری)

مراحل نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری)

در پژوهش نظریه­ پردازی زمینه‌­بنیان، نظریه مورد نظر یک نظریه فراگردی است. اگر چه نظریه­پردازان زمینه­بنیان ممکن است یک تک ایده مثلاً مهارت­‌های رهبری را هم مورد تحقیق قرار دهند ولی آن­ها اغلب یک فراگرد را بررسی می­‌کنند. زیرا درک جهان اجتماعی مستلزم این است که افراد با یکدیگر تعامل داشته باشند. در نظریه‌­پردازی زمینه­‌بنیان، یک فراگرد، زنجیره­ای از کنش‌­ها و واکنش­‌ها بین افراد و وقایع مربوط به یک موضوع است.

داده‌هایی که توسط نظریه­‌پرداز زمینه‌­بنیان برای تشریح فراگردها گردآوری می­‌شود شامل انواع مختلفی از داده­‌های کیفی است نظیر مشاهده، گفت و شنودها، مصاحبه، اسناد و مدارک، خاطرات پاسخ‌دهندگان و تأملات شخصی خود پژوهشگر. نظریه­ پردازی زمینه­ بنیان از فراگردی استفاده می­ کند که مستلزم گردآوری و تحلیل همزمان و زنجیره ­وار داده‌­ها است.

در این استراتژی پژوهشی، از نمونه ­برداری نظری استفاده می­ شود. نمونه‌برداری نظری، فراگرد گردآوری داده برای تولید نظریه است که بدان وسیله تحلیل‌گر به طور همزمان داده‌هایش را جمع ­آوری، کدگذاری و تحلیل کرده و تصمیم می­‌گیرد به منظور بهبود نظریه خود تا هنگام ظهور آن، در آینده چه داده­ هایی را جمع­ آوری و در کجا آن­ها را پیدا کند.

فرایند نظریه پردازی نظریه­ داده‌بنیاد

بیشتر پژوهشگران ایرانی از رهیافت نظام‌مند اشتراوس و کوربین استفاده می‌کنند. نظریه‌­پردازی داده­‌بنیاد براساس رهیافت ساختارمند مبتنی بر ۳ نوع کدگذاری باز، محوری و انتخابی است که در ادامه هر یک تشریح می‌­شوند.

  • کدگذاری باز Open Coding
  • کدگذاری محوری Axial Coding
  • کدگذاری انتخابی Selective Coding
انواع کدگذاری در روش گراندد تئوری

انواع کدگذاری در روش گراندد تئوری

کدگذاری آزاد ( باز) : کدگذاری، روند تجزیه و تحلیل داده‌­هاست. کدگذاری باز بخشی از فرایند تحلیل داده‌هاست که به خردکردن، مقایسه­‌سازی، نام‌گذاری، مفهوم‌­­پردازی و مقوله­‌بندی داده‌­ها می‌پردازد. طی کدگذاری باز، داده‌­ها به بخش‌­های مجزا خرد شده و برای به­‌دست آوردن مشابهت­‌ها و تفاوت­‌هایشان مورد بررسی قرار می­‌گیرند. کدگذاری باز دربرگیرنده رویه­‌های زیر است.

کدگذاری محوری: کدگذاری محوری مرحله دوم تجزیه و تحلیل در نظریه­‌پردازی زمینه‌­بنیان است. هدف این مرحله برقراری رابطه بین مقوله‌­های تولید شده در مرحله کدگذاری باز است. این کدگذاری، به این دلیل محوری نامیده شده که کدگذاری حول محور یک مقوله رخ می‌دهد. در این مرحله پژوهشگر یکی از مقوله‌ها را به عنوان مقوله محوری انتخاب کرده، آن را تحت عنوان پدیده محوری در مرکز فرایند، مورد کاوش قرار داده و ارتباط سایر مقولات را با آن مشخص می‌کند.

کدگذاری انتخابی: در این گام از کدگذاری، نظریه‌پرداز یک نظریه را از روابط بین مقوله‌های موجود در کدگذاری محوری به نگارش در می‌آورد. این فرایند مبتنی بر روش‌هایی مانند نگارش خط داستان است که مقوله‌ها را یکپارچه می‌سازد و به یک نظریه ختم می‌شود. یک روش دیگر، بکارگیری ماتریس شرطی برای نظریه‌پردازی است.

ارائه الگوی پارادایمی

درکدگذاری‌باز، مقوله‌ها و مضامین اصلی پیرامون پدیده مورد مطالعه شناسایی می‌شوند. در کدگذاری‌محوری‌، مقوله‌ها‌ به‌طور نظام‌مند بهبودیافته و با زیرمقوله‌ها پیوند داده‌ می‌شوند‌. در نهایت از طریق، کدگذاری گزینشی، الگوی پارادایمی پژوهش ارائه می‌شود. یک مدل پارادایمی شامل موارد زیر است:

  • شرایط علی
  • شرایط زمینه‌ای
  • شرایط مداخله‌گر
  • استراتژی‌ها
  • پیامدها
مدل پارادایمی

ارائه الگوی پارادایمی در نظریه‌پردازی داده‌بنیاد

از طریق الگوی پارادایمی، گستره پژوهش تا سطح یکی از چندین فرایند یا شرایط اجتماعی اصلی که در داده‌ها وجود دارند، فشرده‌تر می‌شود. ظهور متغیر محوری در مطالعه، به عنوان راهنمایی برای گردآوری و تحلیل داده‌های بیشتر بعدی نیز، عمل می‌کند، یعنی مقوله محوری سبب جهت‌دهی به نمونه برداری نظری می‌شود.

نتیجه‌گیری

هدف نظریه‌­پردازی زمینه ­بنیان، تولید نظریه است نه توصیف صرف پدیده. برای اینکه تحلیل­‌ها به نظریه تبدیل شوند مفاهیم باید به طور منظم به یکدیگر ربط یابند. در کدگذاری محوری، مبانی و پایه­‌های کدگذاری انتخابی پی­ریزی می­شود. کدگذاری انتخابی مرحله اصلی نظریه­‌پردازی است که مقوله محوری را به شکلی نظام‌­مند به دیگر مقوله­‌ها ربط داده، آن روابط را در چارچوب یک روایت و داستان، روشن کرده و مقوله‌­هایی را که به بهبود و توسعه بیشتری نیاز دارند، اصلاح می‌­کند.

کدگذاری انتخابی، یافته‌­های مراحل کدگذاری قبلی را گرفته، مقوله محوری را انتخاب می­‌کند، به شکلی نظام­مند آن را به دیگر مقوله‌­ها ربط می­‌دهد، آن روابط را اثبات می­‌کند، و مقوله­‌هایی را که به بهبود و توسعه بیشتری نیاز دارند تکمیل می­‌کند. در این حالت توجه به روابط میان مقوله‌­ها بر مبنای مشخصه­‌ها و ابعادشان است.

اولین گام در کدگذاری انتخابی تشریح خط اصلی داستان است. گام دوم ربط دادن مقوله‌های تکمیلی حول مقوله محوری با استفاده از یک مدل است. در مرحله بعد هر یک از مقوله­‌ها می­باید به ابعادشان مرتبط شوند. گام چهارم به تائید رساندن آن روابط با استفاده از داده‌هاست. آخرین مرحله تکمیل مقوله­‌هایی است که نیاز به اصلاح و یا بسط و گسترش دارند. در نهایت نظریه زمینه‌­بنیان ممکن است با گزاره‌­ها یا قضایایی پایان یابد که روابط بین مقوله­‌ها را در الگوی کدگذاری محوری روشن می‌­کنند.

منبع: آموزش روش گراندد تئوری نوشته آرش حبیبی نشر الکترونیک پارس مدیر